کتاب «آناهیتا و غول چراغ جادوی بوگندو» نوشته مریم شیرازی توسط انتشارات کتاب‌پارک برای کودکان منتشر و راهی بازار نشر شد.

آناهیتا و غول چراغ جادوی بوگندو مریم شیرازی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب برای بچه‌های بالای ۸ سال نوشته شده و تصویرگری‌اش هم توسط مهدی شیرازی انجام شده است. داستانش هم درباره سخت‌ترین و بدترین چیز دنیاست؛ برای دختری به‌نام آناهیتا که نه مجبور است در یک صحرای بی‌آب و علف گیر کند یا بالن‌اش بالای اقیانوس منجمد شمالی سوراخ شود. او مجبور شده کل تابستان را با یک پیرمرد و پیرزن در خانه درب و داغان‌شان سر کند. وسط این‌اوضاع بد، یک چراغ جادو هم پیدا می‌کند.

غول چراغ جادویی که آناهیتا پیدایش می‌کند، از این غول‌های زپرتی و بوگندوست که از زیر درس‌خواندن‌های غولکی در رفته و مثل آناهیتا در خانه پیرمرد و پیرزن گیر افتاده است. اسمش هم «بابو» است. ولی آناهیتا نمی‌فهمد او باید به غول کمک کند یا غول به او.

این‌رمان ۱۲ فصل دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت‌اند از:

گرخیدن در حد تیم‌ملی، چراغ جادوی ناقص‌الخلقه، خالی‌بند نبودن غولچه، جفتمان باید عوضی بشویم، قالیچه پرنده ضایع، تو کله‌کردن درس، آب‌گوشت خَرباش، روز و شب پرماجرا، دوستان فاب، خطرهای بیرون بردن بابو، آخرین‌فرصت، خداحافظی بدون خداحافظی.

این‌کتاب با ۲۱۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۹ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...