یک عشق جدید پیدا کن! | مهر


این روزها که بازار کتاب ایران از رمان‌های عاشقانه پر است چرا باید به سراغ کتابی مثل «خسروِ شیرین» رفت؟ کتابی که از همان عنوانش پیداست چگونه اثری است. عنوان اثر با واضح‌ترین صدای ممکن فریاد می‌زند که من اثری عاشقانه هستم و از عشق می‌گویم. واقعاً علت ارزشمندی این کتاب چیست؟

خسرو شیرین خسرو باباخانی

نوشتن داستان عاشقانه جرم نیست اما آنقدر از جهات مختلف درباره ابعاد گوناگون آن داستان نوشته شده است که حرف چندانی برای گفتن باقی نمی‌ماند. اما خسرو باباخانی سعی کرده است در جدیدترین رمانش، فضایی متفاوت را ارائه کند.

داستان از نوجوانی قهرمان داستان، خسرو شروع می‌شود. عشق کمرنگی که او به میترا، خواهر دوستش دارد بعد از یک دعوای ساده رنگ دیگری می‌گیرد. اما رفتار خسرو، برخلاف آدمهای عاشق داستان‌های دیگر است. او پای آن عشق نمی‌ماند، بلکه تصمیم میگیرد عشق را دوباره تجربه کند! در کمتر داستان عاشقانه‌ی تاکنون چنین تجربه فرمی را شاهد بوده‌ایم که نه یک داستان عاشقانه که چندین داستان عاشقانه را در یک کتاب تجربه کنیم.

این مسئله، حاوی چند نکته است. شکستن کلیشه عشق فقط یک بار رخ می‌دهد. در همه داستان‌ها قهرمان یا پای عشقش می‌ماند یا در اثر ضعف شخصیت بی‌خیال می‌شود و ناکام می‌ماند. اما خسروی شیرین، صحبت از راه سومی می‌کند، یک عشق جدید پیدا کن!

دوم اینکه خسرو شیرین، مسئله عشق را عفیفانه و در عین حال موشکافانه و دقیق نشان می‌دهد. از عشق‌های پاک و بی‌آلایش نوجوانی تا عشق‌های هورمونی به یک خواننده پاپ دوره پهلوی تا عشق‌های مبارزاتی! این عشق‌ها خطی هستند. در رمان درگیر مثلث‌ها و مربع‌های عاشقانه نیستیم بلکه هر کدام یکی پس از دیگری می‌آیند و از این جهت است که عفیف است و پرده‌دری نمی‌کند.

ویژگی دیگر این رمان، اثرگذاری متقابل آن بر دیگر مسائل است. نویسنده عشق را در خلاء خلق نکرده است بلکه به جنبه‌های مختلف اتفاقات زمانه هم پرداخته و عشق را در آن دخیل کرده است و فرصت مناسبی را برای تغییر و تحول در شخصیت داستانش ایجاد کرده است.

در کنار تمام این مسائل، فضای رفاقت، دوستی و صمیمتی در کتاب وجود دارد که در کمتر کتابی در چنین سطح وجود دارد. خسروی شیرین، فقط داستان دلدادگی نیست. جوانمردی و وطن‌پرستی و مبارزه هم در آن نقش زیادی دارد. این مسائل هم تنها در سطح شعار و کلمات کلیشه‌ای و دهان‌پرکن نیامده است، بلکه در تار و پود رمان نقش بسته و حتی در لحظاتی که قهرمان داستان در زندان ضدخرابکاری ساواک در آبادان شکنجه می‌شود می‌توان هم ردپای وطن‌دوستی را دید هم اثری از عشق یافت.البته بهتر بود نویسنده در اثر خود، به سال‌های بعدتر زندگی قهرمانش را می‌پرداخت تا مخاطب از دچار شدن به سردرگمی احتمالی دور بماند.

با این حال، کتاب خسرو شیرین، رمان محترمی است که باید آن را ارزشمند شمرد. این احترام نیز از سر شهرت نسبی که به‌خاطر ارزش‌های درونی خود کتاب است. باباخانی در اثر خود، هم کلیشه‌ها را شکسته و هم آن را در قالبی درست و مخاطب‌پسند ارائه کرده است.

خسرو شیرین، به قلم خسرو باباخانی نوشته شده است و کتابستان معرفت آن را در صفحه و با قیمت 52 هزار تومان روی پیشخان کتابفروشی‌ها آورده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...