با یکتا کوپان، نویسنده‌ ترک | فرشاد رضایی | شهروند


«تنهایی آب‌پز - برای ٢ نفر - مواد لازم: ٢ تا آدم، یک رابطه. طرز تهیه: روزهای شادی را می‌گذرانیم. لذتی را که از با هم بودن داریم تا رسیدن به مرحله جوش با تمام مراحل زندگی تند تند مخلوط می‌کنیم. دوستان را به رابطه اضافه می‌کنیم. وقتی زیر فشار وعده‌ها خوب له شدیم، دروغ‌ها را اضافه می‌کنیم. وقتی خوشبختی شروع به قل‌قل کرد، شعله زیر رابطه را خاموش می‌کنیم و می‌گذاریم مدتی به حال خود بماند. وقتی به دمای اتاق رسید، به میزان دلخواه ادویه‌هایی مثل حسادت و دعوا را به آن اضافه می‌کنیم. در صورت تمایل می‌توانیم خیانت هم اضافه کنیم. وقتی رابطه کاملا سرد شد، همراه آن اشک چشم سرو می‌کنیم.»

مواد لازم برای طرز تهیه تنهایی در آشپزخانه عشق | گفت‌وگو یکتا کوپان

یکتا کوپان، متولد ١٩٦٨ و نویسنده ترکیه‌ای است که تاکنون از او نزدیک به ٢٠ کتاب به چاپ رسیده و شهرت و محبوبیت فراوانی دارد. «طرز تهیه تنهایی در آشپزخانه عشق» در سال ٢٠٠٢ برنده جایزه ادبی «سعید فائیک»، معتبرترین جایزه ادبی داستان کوتاه ترکیه شد. کوپان جوایز ادبی «هالدون تانر» و «یونس نادی» را نیز در کارنامه دارد. مجموعه داستان «طرز تهیه تنهایی در آشپزخانه عشق» درباره تنهایی در دل روابط آسیب‌دیده انسانی است. نویسنده سعی دارد تصویری از انسان در جهان معاصر ترسیم کند که در چالش مدام با دنیای بیرون و درون به سر می‌برد. برای این منظور شکل خاصی از رابطه انسانی را پی‌ می‌ریزد که مدام در حال تغییر است. این داستان‌ها روایت رابطه‌های نوینی از تجربه‌های انسانی است که به فلسفه وجودی بنیان رفاقت، خانواده و عشق می‌پردازد و تعریفی دیگر از انسان و رابطه‌اش با انسان‌های دیگر ارایه می‌کند.
عشق به عنوان پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین شکل رابطه انسانی، تم غالب داستان‌های این مجموعه است که در این داستان‌ها دست آخر به جدایی و تنهایی همچون سرنوشت محتوم هر عشقی ختم می‌شود.
 

چه زمانی شروع به گویندگی كردید؟
در سال ١٩٧٤ شروع به تمرین برای صداپیشگی کردم. قبلا در تلویزیون تی‌آر‎تی آنکارا تجربه‌اش را داشتم. آن زمان کودکی بودم که تازه شروع به یادگیری الفبا کرده بود. پس از آن، این کار را در برنامه «ساعت کودکان» گرفتم. اما سفر صداگذاری که با نقش‌های کمی عجیب‌وغریب از شش، هفت سالگی آغاز شده بود تا هشت، نه سالگی به طور مداوم ادامه یافت و از سال ١٩٧٦ تا ٧٧ صداپیشگی کردم.

دلیل بازگشت شما به ادبیات چیست؟
در واقع من برای انتقال افکار خودم به مردم نمی‌نویسم. لازم است بنویسید، بخوانید و دستی در ادبیات داشته باشید و به خویشتن و جهانی که در آن زندگی می‌کنید، معنایی ببخشید. تمام دلیل من برای نوشتن این است؛ به دنیایی که در آن زندگی می‌کنم معنایی ببخشم و کلیدهایی که در دست ندارم بیابم. این کلیدها هم‌زمان با بالابردن درک من از جهان هستی کمک می‌کند به همراه افرادی که آثار مرا می‌خوانند، راهی پیدا کنیم و نوری ببینیم. البته پیش از همه چیز آنها را به کسی منتقل نمی‌کنم که می‌گوید: «من چنین افکاری دارم، یاد بگیرید». در حقیقت برای درک واقعیت دنیایی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم تا به خویشتن معنا بخشیم، سعی می‌کنم راهی پیدا کنم. بنابراین می‌توان گفت پروسه نوشتن این‌گونه طی می‌شود.

ما و خوانندگان آثارتان در مورد انتخاب سبک زندگی شما کنجکاو هستیم. گزینه‌های مورد علاقه فردی که می‌تواند در همه زمینه‌ها موفق باشد، چیست؛ مثلا در موسیقی؟
صراحتا بگویم به طیف گسترده‌ای از موسیقی گوش می‌کنم. آهنگ‌هایی هستند که به آنها گوش نمی‌دهم، اما غیر از آنها وقتی چیزی می‌نویسم، موسیقی کلاسیک و جاز گوش می‌دهم. مواقعی هم پیش می‌آید که هنگام پخت و پز برای خودم راک گوش می‌دهم. همچنین عاشق ترانه‌های فولکلور هستم. به موسیقی هنرمندانه ترکی و پاپ امروز گوش می‌کنم. هم‌زمان موسیقی خارجی و داخلی گوش نمی‌کنم. راک و جاز را بیشتر دوست دارم. در حقیقت بگذارید از کار برخی متخصصان در زمینه‌های تخصصی خود نگوییم، اما من برای شناخت عمیق موسیقی دانش کافی دارم. اینها انواع موسیقی هستند که سال‌هاست روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنم، اما به طور کلی سعی می‌کنم موسیقی زیاد گوش بدهم.

کتاب‌هایی که به شما کمک می‌کنند دیدگاه خود را درباره زندگی و ادبیات ارتقا بخشید، کدامند و نویسندگان آنها چه کسانی هستند؟
انسان زندگی می‌کند و رفته رفته درباره زندگی دیدگاه به‌خصوصی پیدا می‌کند؛ همه اینها شیوه درک کتابی را که می‌خواند تغییر می‌دهد؛ به عنوان مثال «فرزندان خیابان پُل» کتابی است که در یازده، دوازده سالگی خواندم و خیلی روی من تأثیر گذاشت اما نمی‌دانم کی این همه سال گذشت؛ وقتی سی ساله بودم بار دیگر آن کتاب را خواندم. بعد چون با دید دیگری نگاه می‌کنید، بیشتر تحت تأثیر کتاب قرار می‌گیرید. این مثالی است که می‌توانم برای هر کتابی بزنم. از این گذشته، نویسندگانی هستند که مرا تحت تأثیر قرار داده‌اند. داستان‌های احمد حمدی تانپینار، یوسف اتلگان، رفیق خالد کارای مرا بسیار تحت تأثیر قرار داده‌اند، هالدون تانر و عزیز نسین هرازگاهی با آثار مختلف‌شان روی من تأثیر گذاشته‌اند. در واقع هنوز هم نویسندگان و شاعرانی مثل جمال ثریا و تورگوت اویار هستند که وقتی برمی‌گردم و هرازگاهی آثارشان را می‌خوانم، درهای زندگی را برایم باز می‌کنند. رمان‌های اورهان پاموک همیشه برای من بسیار خاص خواهند بود.

نویسندگانی وجود دارند که من آنها را بیشتر از نسل خودم دوست دارم. ما ادبیات را به اشتراک می‌گذاریم، می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم. با همه این نام‌هایی که اشاره کردم، نویسندگانی هم هستند که احساسات آنها مرا بسیار تحت تأثیر قرار می‌دهند، نه با کل آثارشان بلکه گاهی فقط با یک داستان. وقتی به آثار خارجی نگاه می‌کنیم، نویسندگان زیادی وجود دارند؛ نه تنها رمان‌نویسان و داستان‌نویسان بلکه شعرا و نگارنده‌های مقاله. اگر سعی کنم همه آنها را بشمرم، چیزی را فراموش خواهم کرد اما نام‌های زیادی وجود دارد. همه اینها یک طرف، داستایوفسکی یک طرف. هر وقت می‌خواهم لحظه‌ای عجیب از جهان را کشف کنم، «جنایت و مکافات» را می‌خوانم. همین به تنهایی برای من کافی است. گاهی یک جمله، حتی نه همه کتاب، روی من تأثیر می‌گذارد.

شما هر هفته فیلم‌های زیادی را ارزیابی و تبلیغ می‌کنید، تأثیرگذارترین فیلم در زندگی شما کدام است؟
فیلم‌های تأثیرگذار زیادی وجود دارد و نام‌بردن از یک فیلم برایم امکان‌پذیر نیست. اما می‌توانم بگویم فیلم «همشهری کین» به کارگردانی اورسن ولز، نقطه شروع رمانم با نام «چه کسی درون من است» بود. فیلم «توت‌فرنگی‌های وحشی» اثر برگمان مرا تحت تأثیر قرار داد. فیلم‌های «آگراندیسمان» به کارگردانی آنتونیونی، فیلم‌های فلینی به‌ویژه «آمارکورد»، اما همان‌طور که گفتم هرگز تمام نمی‌شود. انتخاب بسیار سخت است؛ برای موسیقی یا کتاب پیشوندهایی مثل بیشترین، بهترین و اولین را دوست ندارم. امروز بهترین فیلم برای من فیلم الف است اما فردا ممکن است فیلم ب باشد؛ به عنوان مثال فیلم «زمان عشق» متین ارکسان مرا تحت تأثیر قرار داد، اما اگر شما این سوال را سال گذشته از من می‌پرسیدید، پاسخ من می‌توانست «سرنوشت» به کارگردانی زکی دمیرکوبوز باشد. بنابراین موسیقی‌های محلی و خارجی بسیاری وجود دارد، کتاب و فیلم‌های زیادی هستند که دوست دارم. از این گذشته، نقاشی‌هایی هم هستند؛ بعضی وقت‌ها یک ساعت تمام به یک تابلوی نقاشی از ونگوگ فکر می‌کنم یا تابلویی اثر هاپر که گاهی باعث می‌شود ساعت‌ها پشت سر هم به سرعت بگذرند. بنابراین نمی‌توانم برای هر یک از آنها جداگانه چیزی واحد بگویم، اما همه آنها در زندگی من حضور دارند.

................ هر روز با کتاب ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...