در تکاپوی امنیت و مقاومت | ایران


ایران کشوری است که در جهان پرآشوب و سرشار از تهدید امروز بیش از هر چیز در پی بقا و امنیت است اما در تحلیل‌های غربی معمولاً خوانش‌هایی نادقیق و سطحی از بازیگری سیاستمداران این کشور در عرصه بین‌الملل ارائه می‌شود. کتاب «استراتژی کلان ایران: تاریخ سیاسی» [Iran's Grand Strategy: A Political History] نوشته ولی نصر [Vali Nasr]، استاد برجسته دانشگاه جانز هاپکینز و تحلیلگر سرشناس روابط بین‌الملل، اثری است تحلیلی و مبتنی بر پژوهشی عمیق که می‌کوشد تصویر پیچیده‌تری از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و استراتژی کلان آن در عرصه جهانی ارائه دهد. نصر در این کتاب تلاش دارد با عبور از برداشت‌های سطحی و رایج، سیاست ایران را در بستر تاریخ، امنیت، منافع ملی و ملاحظات راهبردی بازخوانی کند.

خلاصه کتاب استراتژی کلان ایران: تاریخ سیاسی» [Iran's Grand Strategy: A Political History] نوشته ولی نصر [Vali Nasr

این کتاب با تمرکز بر مفهوم «مقاومت» به عنوان راهبرد کلان ایران، مجموعه‌ای از تحولات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی را در قالب یک چارچوب تحلیلی منسجم بررسی می‌کند. نصر با بهره‌گیری از منابع تاریخی، مصاحبه و تحلیل‌های نظری، نشان می‌دهد سیاست‌های ایران در حوزه‌هایی چون برنامه هسته‌ای، روابط منطقه‌ای و حمایت از گروه‌های نزدیک به خود در پی حفظ امنیت، تضمین بقا و ارتقای جایگاه ایران در نظم بین‌المللی است. او برخلاف برخی روایت‌ها که سیاست خارجی ایران را امری هیجانی و فاقد عقلانیت راهبردی می‌دانند، بر این نکته پافشاری می‌کند که جمهوری اسلامی ایران، چه در مقاطع بحرانی چون جنگ با عراق و چه در مواجهه با فشارهای سنگین تحریم‌ها، همواره سیاستی مبتنی بر محاسبه و توازن هزینه و فایده در پیش گرفته است. نصر همچنین بر این نکته تأکید می‌کند که سیاست خارجی ایران نه تنها بازتاب اضطراب‌ها، وسواس‌ها و تهدیدات امنیتی است بلکه حامل نوعی آرمان‌گرایی تاریخی نیز هست که در حافظه جمعی ایرانیان ریشه دارد. این کتاب که در یازده فصل تنظیم شده، با مقدمه‌ای مفصل آغاز می‌شود و ساختاری روشمند دارد. در بخش نخست، تحولات دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق تحلیل شده و نویسنده در بخش دوم به بررسی شکل‌گیری و تکامل استراتژی مقاومت و رویکردهای راهبردی ایران در دهه‌های پس از جنگ پرداخته است.

تبارشناسی تنهایی استراتژیک ایران
ایران کشوری با تاریخی هزاران ساله، همواره در معرض تهدیدها و تحولات ژئوپلیتیکی قرار داشته است که بر نگاه این کشور به مسأله امنیت، قدرت و بقا تأثیر گذاشته‌اند. تجربه‌های تلخ جنگ و اشغال، از حملات امپراتوری‌های همسایه در قرون گذشته تا اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم در حافظه جمعی ایرانیان باقی مانده و نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری سیاست خارجی و امنیت ملی این کشور ایفا کرده است.

ولی نصر در کتاب خود بر این نکته تاکید می‌کند که درک سیاست خارجی ایران بدون توجه به این حافظه تاریخی و تجربه‌های مکرر از تهدیدهای خارجی ممکن نیست. او به لایه‌های فکری روشنفکران ایرانی و درک آنان نیز نظر دارد. به طور مثال به کتاب محبوب «ایران و تنهایی‌اش» اشاره می‌کند. در این اثر «محمدعلی اسلامی ندوشن» استدلال کرد که حس یگانگی (ویژگی منحصربه‌فرد بودن) بخشی جدایی‌ناپذیر از آگاهی ملی ایرانیان است. تمایز ایران از نظر تمدن، دین، زبان، و فرهنگ به این معناست که ایران تنها کشور شیعه پارسی‌زبان در منطقه‌ای است که اعراب و ترک‌های سنی‌مذهب بر آن تسلط یافته‌اند. تنهایی طرف دیگر سکه یگانگی است. عظمت و آرزوهای بزرگ ایران با اضطراب‌های عمیق همراه شده‌اند. این تنهایی سایه‌ای مداوم بر ایران افکنده و بر درک آن از آسیب‌پذیری در منطقه و تلاشش برای اثبات عظمتش در جهان تأثیر گذاشته است. براین اساس نصر تأکید دارد که «تنهایی استراتژیک» ایران ریشه در دوره صفویان دارد. زمانی‌که ایران به‌عنوان تنها دولت شیعه در میان همسایگان [پیرامونی] سنی مذهب خود شکل گرفت.

این حس یگانگی و در عین حال انزوا به باور نصر بخش جدایی‌ناپذیر از آگاهی ملی ایرانیان است. یکی از نقاط عطف مهم در این مسیر، شکست‌های ایران در مواجهه با قدرت‌های استعماری در قرن نوزدهم است. زمانی که جنگ‌های ایران با روسیه و معاهدات گلستان و ترکمانچای به از دست رفتن بخش‌هایی از سرزمین‌های ایران انجامید. این شکست‌ها نه تنها به تحلیل رفتن قدرت دولت مرکزی انجامید، بلکه در ذهنیت ایرانیان خاطره‌ای تلخ از تحقیر و تجزیه‌ بر جای گذاشت. در همین دوره بود که نخبگان ایرانی به این نتیجه رسیدند که دستیابی به یک دولت قوی، لازمه حفظ حاکمیت و امنیت است. نگرشی که بعدها به ستون فقرات تفکر سیاسی مدرن در ایران تبدیل شد.

ولی نصر در ادامه اشاره می‌کند که تجربه اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، زمانی که نیروهای متفقین وارد خاک ایران شدند و رضاشاه از قدرت کنار گذاشته شد، یکی از زخم‌های ماندگار در حافظه سیاسی ایران است. در این دوره بار دیگر ایران به محل کشمکش قدرت‌های خارجی بدل شد و مردم با قحطی، تورم و بی‌ثباتی دست و پنجه نرم کردند. همان‌گونه که نصر می‌نویسد: «آنچه رضاشاه بنا کرده بود، برای تضمین حاکمیت و امنیت کافی نبود.» اشغال نظامی، فروپاشی اقتصاد و تضعیف دولت مرکزی در آن دوران به‌ویژه برای نخبگان سیاسی و نظامی ایران، به درسی درباره ضرورت برخورداری از ابزارهای کافی برای حفاظت از استقلال کشور در برابر تهدیدهای خارجی مبدل شد.

این تجربه‌ها به شکل‌گیری مفهومی انجامید که بعدها در سیاست‌های شاه و سپس جمهوری اسلامی بازتاب یافت: پیوند میان امنیت، قدرت و توسعه ملی. محمدرضا شاه پهلوی، که در سایه این تحولات به سلطنت رسید، استراتژی خود را بر تمرکز قدرت، توسعه اقتصادی و حفظ اتحاد با غرب به‌عنوان یک ضرورت دفاعی بنا کرد. به باور نویسنده شاه با درکی که از تهدیدهای پیش رو داشت می خواست تلاش کند ایران را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کند اما در مسیر مدرنیزاسیون خود نتوانست نارضایتی‌های اجتماعی را مهار کند و در نهایت این شکاف‌ها منجر به انقلاب ۱۳۵۷ شد.

ولی نصر نشان می‌دهد چگونه انقلاب اسلامی نیز بر همان بسترهای تاریخی یعنی جست‌وجوی استقلال و امنیت در مواجهه با تهدیدهای خارجی شکل گرفت. در این میان ضدیت با نفوذ خارجی به‌ویژه با ایالات متحده به یکی از ارکان گفتمان انقلابی تبدیل شد. گفتمانی که به تعبیر نصر «اسلام را به زبان سیاست بدل کرد.» نویسنده به نقل از یکی از رهبران انقلاب اشاره می‌کند که گفته بود: «اکنون همه تصمیم‌ها در تهران گرفته می‌شود.» این جمله ساده اما عمیق، بازتاب‌دهنده تعهد جمهوری اسلامی به استقلال تصمیم‌گیری و مقاومت در برابر هرگونه مداخله خارجی است. او همچنین اشاره می‌کند که ایران پس از انقلاب، تجربه‌های تاریخی گذشته را به‌خوبی درک کرده و کوشیده است از تکرار اشتباهات شاه و مصدق جلوگیری کند. در این میان استقلال ژئوپلیتیک همچنان یک اصل ثابت باقی مانده است. اصلی که هم در مقاومت در برابر تحریم‌ها، هم در پرونده هسته‌ای و هم در سیاست‌های منطقه‌ای ایران قابل مشاهده است. وی در تحلیل خود نشان می‌دهد در نگاه ایران به جهان، تهدید خارجی هرگز فقط تهدیدی نظامی نبوده است بلکه یک تهدید هویتی و تاریخی نیز محسوب می‌شود. از همین رو ایران بارها تأکید کرده که امنیتش را نه در تکیه بر قدرت‌های بزرگ، بلکه در اتکای به ظرفیت‌های داخلی و شبکه‌های منطقه‌ای خود جست‌وجو می‌کند. این همان چیزی است که نصر از آن به‌عنوان «منطق مقاومت» یاد می‌کند. او می‌نویسد: «ایران نتیجه گرفت که باید روی پای خود بایستد و امنیت و عظمت را از طریق مقاومت در برابر نظم بین‌المللی تحت رهبری غرب به دست آورد.»

این استراتژی کلان هرچند با هزینه‌هایی همراه بوده است اما برای جمهوری اسلامی معنای فراتری از سیاست روزمره دارد چرا که این استراتژی از منظر جمهوری‌اسلامی ایران بقا، عزت ملی و تداوم هویتی ایران را در جهانی پرآشوب تضمین می‌کند. در همین چارچوب است که مسأله انرژی هسته‌ای، نفوذ منطقه‌ای و حتی مناسبات اقتصادی ایران معنایی متفاوت از تصور رایج در رسانه‌های غربی پیدا می‌کند.

زایش راهبرد امنیتی ایران
اگرچه ریشه راهبرد امنیتی ایران همانگونه که اشاره شد به حافظه تاریخی کهنسال آن باز می‌گردد اما در دوره پس از انقلاب نیز وقوع «جنگ با عراق» منشأ بازتولید این درک تاریخی شد. حمله عراق به ایران در سال ۱۹۸۰ (1359) همه‌چیز را تغییر داد. جنگی که هشت سال به درازا کشید و نه تنها بسیاری از آرمان‌های انقلاب را در بوته آزمون قرار داد، بلکه ضرورت‌های بقا و امنیت را در اولویت سیاست خارجی و داخلی قرار داد.

به باور نصر تجربه جنگ ایران و عراق تأثیری عمیق و ماندگار بر رهبران جمهوری اسلامی ایران گذاشت. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که در یک محیط خصمانه منطقه‌ای و جهانی، اتکا به خود، بازدارندگی و شکل‌دهی به شبکه‌ای از روابط منطقه‌ای برای تضمین امنیت ملی ضروری است. او در کتابش می‌نویسد برای ایران جنگ با عراق تنها یک درگیری مرزی نبود بلکه یک نبرد برای بقا و حفظ موجودیت بود. در این جنگ ایران بار دیگر تنها ماند. نه غرب و نه شرق به کمک آن نیامدند. این تنهایی به تعبیر نصر به شکل‌گیری یک فرهنگ استراتژیک خاص منجر شد. فرهنگی که در آن مقاومت و ایستادگی، به ابزار اصلی تامین امنیت و تعریف جایگاه ایران در نظام بین‌المللی بدل شد.

این نگاه در سال‌های بعد به سیاست موسوم به «دفاع پیش‌رونده» یا «عمق استراتژیک» انجامید که نویسنده در بخش دوم به تفصیل به آن پرداخته است. نصر یادآور می‌شود برخلاف تصویری که گاه در تحلیل‌های بیرونی وجود دارد، تصمیم‌گیرندگان ایرانی این سیاست‌ها را بر پایه عقلانیت راهبردی نه ایدئولوژی محض اتخاذ کرده‌اند. حتی سیاست‌هایی که به ظاهر هزینه‌زا به نظر می‌رسند، در ذهن تصمیم‌گیرندگان ایران، ابزارهایی برای جلوگیری از تهدیدات بزرگ‌تر بوده‌اند.

همین تجربه‌ها باعث شد تا جمهوری اسلامی، استراتژی کلان خود را بر سه محور اساسی بنا کند: مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تقویت قدرت دفاعی از طریق توانمندسازی داخلی و توسعه نفوذ منطقه‌ای برای جلوگیری از محاصره استراتژیک. در این مسیر ایران به‌ویژه از ابزارهای نامتقارن برای افزایش عمق استراتژیک خود بهره گرفته است. ابزاری که به گفته نویسنده، بازتاب‌دهنده درسی است که ایران از جنگ و فشارهای تاریخی گرفته است. نصر تأکید می‌کند در این استراتژی کلان، هرچند از زبان و نمادهای اسلامی استفاده می‌شود اما اهدافی که دنبال می‌شوند، در باطن عرفی هستند: «ستون‌های مذهبی نظام راهی برای ایران است تا منافع سیاسی و اقتصادی در داخل و منافع ملی در خارج را تعریف کند. این اهداف در باطن عرفی هستند.»

استراتژی کلان ایران: تاریخ سیاسی» [Iran's Grand Strategy: A Political History]

نویسنده همچنین به تحولات پس از جنگ می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه ایران در دهه‌های بعد به جای آنکه سیاست خارجی خود را صرفاً در خدمت صدور انقلاب قرار دهد، به‌تدریج به دولتی عمل‌گرا تبدیل شد که هدف اصلی‌اش بقا، امنیت و حفظ قدرت بود و درک رفتار ایران بدون توجه به این منطق دشوار است.

تثبیت استراتژی کلان مقاومت
بخش دوم کتاب با تمرکز بر سال‌های پس از جنگ و به‌ویژه دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به تحلیل تحول استراتژی کلان ایران می‌پردازد. این بخش که شش فصل را شامل می‌شود، نقشه راهی است برای درک دقیق‌تر آنچه نویسنده «مقاومت» می‌نامد. نصر بر این باور است که پس از پایان جنگ، ایران با دو انتخاب روبه‌رو بود: اصلاح و بازگشت به نظم بین‌المللی یا تداوم مقاومت در برابر نظم جهانی تحت سلطه آمریکا. به گفته او حکومت ایران مسیر دوم را برگزید و به‌تدریج سیاست‌هایی شکل گرفت که طی دهه‌های بعد ستون فقرات سیاست خارجی ایران را تشکیل داد.

در این مسیر، ایران با اتکا به گروه‌های نزدیک به خود در منطقه از جمله در لبنان، سوریه، فلسطین، عراق و یمن، به دنبال شکل‌دهی به شبکه‌ای از نفوذ منطقه‌ای رفت که هدف آن ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدات نظامی و سیاسی بود. نصر به‌ویژه بر نقش نیروی قدس و فرماندهان آن در ایجاد این شبکه تأکید می‌کند. او نشان می‌دهد ایران چگونه از مفهوم «دفاع پیش‌رونده» بهره گرفت تا به جای دفاع در مرزهای جغرافیایی خود، تهدیدات را در عمق منطقه مدیریت کند. این سیاست نه تنها مبتنی بر الزامات دفاعی بلکه بازتاب تجربه‌های تلخ تاریخی ایران از تهاجمات و دخالت‌های خارجی است. نصر در تحلیل خود به ظهور «محور مقاومت» اشاره می‌کند و فصلی را به آن می‌پردازد. ائتلافی متشکل از گروه‌های همسو در منطقه که با ایران در مقابله با نفوذ آمریکا و اسرائیل همراه شده‌اند. او تصریح می‌کند برخلاف نگاه‌های رایج، این محور صرفاً یک ابتکار ایدئولوژیک نیست بلکه بر پایه منطق بازدارندگی و حفظ امنیت ملی ایران شکل گرفته است.

در چنین شرایطی فشارهای بین‌المللی، تحریم‌های اقتصادی، هزینه‌های انسانی و مالی درگیر شدن در بحران‌های منطقه‌ای و نارضایتی‌های داخلی برخی از مشکلاتی است که ایران برای حفاظت از امنیت خود و در جریان اتخاذ این راهبرد با آن مواجه بوده است. به گفته نویسنده این چالش‌ها موجب شده‌اند ایران به انعطاف‌پذیری در تاکتیک‌ها روی آورد اما در راهبرد کلان خود ثابت‌قدم بماند. از جمله انعکاس‌های این انعطاف می‌توان به عادی‌سازی روابط ایران و عربستان سعودی در سال‌های اخیر اشاره کرد. نصر بر این نکته تأکید می‌کند که این تحولات، نشانه‌ای از پراگماتیسم و محاسبه‌گری در سیاست خارجی ایران و نه گسست از راهبرد مقاومت است. او به‌ویژه نشان می‌دهد تجربه‌های ایران در مواجهه با رویدادهایی چون حملات یازده سپتامبر، تهاجم آمریکا به عراق، بهار عربی و تحولات سوریه، همگی به تقویت این رویکرد راهبردی انجامیده‌اند.

نویسنده در یکی از فصل‌های این بخش به موضوع پرتنش برنامه هسته‌ای ایران می‌پردازد و با استفاده از تحلیل‌های دقیق نشان می‌دهد ایران هرگز برنامه هسته‌ای خود را به‌عنوان یک پروژه تسلیحاتی ندیده بلکه آن را به عنوان اهرمی برای بازدارندگی و ارتقای جایگاه منطقه‌ای خود دنبال کرده است.

چشم‌انداز امنیت، بقا و آینده
در بخش پایانی کتاب با عنوان «بهای مقاومت»، ولی نصر به تحلیل وضعیت کنونی ایران و چشم‌اندازهای پیش‌رو می‌پردازد. این تحلیل به جای آنکه به پیش‌بینی‌های قطعی یا سناریوهای پرهزینه فروغلتد با زبانی محتاط و دقیق واقعیت‌های پیچیده داخلی و منطقه‌ای ایران را ترسیم می‌کند و سناریوهای محتمل برای آینده را شرح می‌دهد. نصر اشاره می‌کند که ایران امروز با مجموعه‌ای از چالش‌های داخلی دست ‌به‌گریبان است: فشارهای اقتصادی، نارضایتی اجتماعی، بحران‌های محیط زیستی و مسأله تغییر نسل که همه می‌توانند چالش‌هایی را در آینده پدید آورند ولی در عین حال جمهوری اسلامی ایران به‌دلیل ساختارهای امنیتی و سیاست‌های بازدارنده، همچنان توانسته است ثبات خود را حفظ کند.

او تأکید می‌کند استراتژی کلان ایران بر ترکیبی از حافظه تاریخی، الزامات امنیتی و آرمان‌های ملی استوار است و این ترکیب نوعی انعطاف‌پذیری تاکتیکی به نظام ایران بخشیده است. ایران بارها در بزنگاه‌های تاریخی نشان داده قادر به تطبیق با تحولات است و این امر را چه در برابر فشارهای خارجی و چه در مواجهه با بحران‌های داخلی نشان داده است. به باور او همان‌طور که جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته از بحران‌های بزرگ عبور کرده، آینده آن نیز به توانایی رهبران برای ترکیب عمل‌گرایی با پایبندی به اصول کلیدی بستگی خواهد داشت. او به‌ویژه هشدار می‌دهد سیاست‌گذاران خارجی به‌ویژه در غرب باید از تحلیل‌های کلیشه‌ای و ساده‌انگارانه درباره ایران فاصله بگیرند و به درک دقیق‌تر از منطق تصمیم‌گیری در تهران برسند. تنها در این صورت است که می‌توان به تعامل مؤثر و مدیریت بحران‌های آتی در منطقه امیدوار بود.

کتاب «استراتژی کلان ایران: تاریخ سیاسی» نه فقط یک روایت تاریخی، بلکه نوعی ابزار تحلیلی برای درک رفتار منطقه‌ای ایران در محیطی پرآشوب است. محیطی که در آن هر تصمیم تهران می‌تواند پیامدهایی فراتر از مرزهای ملی به همراه داشته باشد. این کتاب با ساختاری روشن از بستر تاریخ معاصر ایران آغاز می‌کند و تا تحلیل تحولات امروز منطقه و جایگاه ایران در جهان پیش می‌رود. مجموعه‌ای از رویدادها که به‌روشنی نشان می‌دهد سیاست خارجی ایران، چه در لحظات بحران و چه در فرصت‌های دیپلماتیک، بر پایه درکی پیچیده از قدرت، تهدید، هویت و تاریخ شکل گرفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...