به دنبال انتشار سه کتاب از مجموعه‌ی کتب سده از سوی انتشارات علمی و فرهنگی، چهارمین کتاب این مجموعه با نام «صد سال گرافیک در تهران» منتشر و روانه‌ی بازار شد.

صد سال گرافیک در تهران  معراج قنبری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب صد سال گرافیک در تهران که پژوهش و تألیفی است از معراج قنبری، منتشر شد. این کتاب که به دنبال دیگر کتاب‌های مجموعه‌ی کتب سده (یعنی صد سال نویسندگی در تهران، صد سال نقاشی در تهران و صد سال عکاسی مناظر در تهران) منتشر می‌شود تلاشی است برای بازنمایی آنچه در هنر گرافیک در شهر تهران اتفاق افتاده است.

مؤلف جوان صد سال گرافیک در تهران در مقدمه‌ی کتاب خود نوشته است:

«کتاب حاضر با گذر از یک مقدمه‌ی کوتاه، درباره‌ی روزگار قاجار، بر تاریخچه‌ی طراحی گرافیک یک قرن گذشته در شهر تهران تأکید دارد. این کتاب بر پایه‌ی دو فصل پژوهش و تألیف شده است. فصل نخست در یک توالی تاریخی با تأکید بر سیمای طراحی گرافیک در شهر تهران؛ به موضوع‌ها و آثاری توجه دارد که شهر یا نامِ تهران از منظرهای گوناگون در آن‌ها قابل بررسی است. به مکان‌ها، موضوع‌ها و جریان‌های مهمی چون نخستین آتلیه‌ها و کانون‌های آگهی در تهران، آموزش گرافیک در تهران و… نیز توجه شده است.

فصل دوم؛ شناخت‌نامه‌ی صد طراح گرافیک در تهران است. طراحانی که یا متولد تهران هستند یا تهران صحنه‌ی رشد و بالندگی حرفه‌ای آن‌ها بوده است.»

از جمله نام‌هایی که در این اثر به آن‌ها پرداخته شده است می‌توان به نورالدین زرین‌کلک، مرتضی ممیز، عباس کیارستمی، ابراهیم حقیقی، مجید اخوان و رضا عابدینی اشاره کرد.

این کتاب که بنا بر اقتضای محتوای آن، پر از تصویر و طرح‌های گرافیکی است علاوه بر اینکه می‌تواند برای متخصصان گرافیک و هنرمندان گرافیست کاربردی باشد، برای علاقه‌مندان این هنر و کسانی که قصد دارند وارد این حرفه شوند نیز راهنما و راهگشاست.

در بخشی از کتاب که به معرفی عباس کیارستمیِ گرافیست می‌پردازد می‌خوانیم:

«عباس کیارستمی هنرمندی جامع‌الاطراف بود و در زمینه‌های مختلفی مانند گرافیک، سینما، تدوین، نقاشی، شعر و عکاسی فعالیت داشت. او در اوایل دهه‌ی ۱۳۴۰ در دانشکده‌ی هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) در رشته‌ی نقاشی پذیرفته شد. هم‌زمان با تحصیل در دانشکده، به‌عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه‌ی هفت همراه با «علی‌اکبر صادقی»، شروع به طراحی پوستر و آگهی تبلیغاتی کرد. او پس از مدتی به «تبلی فیلم» رفت و فعالیت طراحی گرافیک را ادامه داد. تصویرگری کتاب، عنوان‌بندی فیلم و طراحی پوسترهایش بخش‌های جدانشدنی از تاریخ طراحی گرافیک ایران هستند. وی در سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره، در کنار فیروز شیروانلو، فرشید مثقالی، نیکزاد نجومی و علی‌اصغر محتاج به طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم پرداخت. عنوان‌بندی فیلم «وسوسه‌ی شیطان» ساخته‌ی «محمد زرین‌دست» نخستین تجربه‌ی طراحی و ساخت تیتراژ برای او بود. تیتراژهای دو فیلم قیصر (۱۳۴۸) و رضا موتوری (۱۳۴۹) از مسعود کیمیایی فعالیت‌های بعدی او در این زمینه بود. می‌‎توان گفت کار در سینما برای کیارستمی با طراحی گرافیک فیلم «قیصر» آغاز شد. مدتی بعد از فعالیت در نگاره، به دعوت فیروز شیروانلو که مسئولیت امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برعهده داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ اولین فیلمش «نان و کوچه» را ساخت. طراحی پوستر فیلم‌های وسوسه‌ی شیطان (۱۳۴۶)، قیصر (۱۳۴۸)، رشید (۱۳۵۰)، سیاه و سفید (۱۳۵۱)، دو راه حل برای یک مسئله (۱۳۵۴)، لباسی برای عروسی (۱۳۵۵) و سیرک بزرگ مسکو (۱۳۴۸)، روز جهانی پیکار با بی‌سوادی (دهه‌ی ۱۳۴۰) مهم‌ترین پوسترهایی هستند که عباس کیارستمی پیش از سال ۱۳۵۷ طراحی کرد. او در طراحی پوستر فیلم «قیصر» دست به کار تازه‌ای زد، با آگراندیسمان کردن عکس ترامدار بازیگر، تکنیکی نو به وجود آورد که تا آن زمان کسی آن را انجام نداده بود. دهه‌ی ۱۳۵۰ اوج فعالیت طراحی گرافیک برای اوست، آثارش در کنار دیگر طراحان گرافیک در دو نمایشگاه مهم تاریخی «پنجاه سال گرافیک ایران» (۱۳۵۵) و «نخستین نمایشگاه هنر گرافیک آسیا» (۱۳۵۸) به نمایش درآمد.»

انتشارات علمی و فرهنگی صد سال گرافیک در تهران را در ۳۶۰ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۰۵ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...