نشست نقد و بررسی رمان «بوماران» با حضور محبوبه حاجیان فرد نویسنده اثر، حسینعلی جعفری و محمدکاظم مزینانی منتقد و پیشکسوت عرصه کتاب در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

خلاصه کتاب معرفی بوماران محبوبه حاجیان فرد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ حسینعلی جعفری در آغاز جلسه گفت: نهضتی در کشور شکل گرفته است و بر این اساس نویسندگان شهرستانی دست به قلم شده‌اند و به زیست‌بوم خودشان توجه ویژه‌ای می‌کنند. این دقت نظر نویسندگان مبنی بر اینکه در شهرستان‌ها خرده‌فرهنگ‌هایی داریم که باید به آن توجه کرد، ستودنی است.

وی افزود: «بوماران» سومین اثر این نویسنده است چنان که دیگر آثار ایشان مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفت. «یاماها» اولین اثر ایشان برگزیده جایزه کتاب سال شد. کتاب «ه دو چشم» ایشان نامزد جایزه جلال شد و اکنون بوماران با توجه به نکات اقلیمی نوشته شده است.
جعفری با بیان اینکه خطه سمنان چندان نویسنده سرشناسی نداشته، گفت: در میان سمنانی‌ها سید مهدی شجاعی، عباس معروفی و مهدی زارع شناخته شده‌اند که خانم حاجیان فرد شاگرد آقای زارع است.

محبوبه حاجیان فرد نویسنده بوماران گفت: من قصد نداشتم در این اثر از افسانه‌های قدیمی استفاده کنم اما هر چه در نوشتن پیش رفتم، دیدم که این افسانه‌ها از فرهنگ و تربیت ما جدانشدنی است؛ همان‌طور که من از کودکی با این افسانه‌ها آشنایی داشتم و فکر نمی‌کردم روزی آن‌قدر مفید باشند که در رمانی از آن استفاده کنم. این‌ها خواه ناخواه در اثر و متن تاثیر می‌گذارد.

حاجیان‌فرد درباره داستان «بوماران» گفت: شهر دامغان یک شهری است که در آن بادهای شدیدی می‌وزد. هر بادی از سمت و جهت خاصی پدیدار می‌شود و نام خاصی هم دارد. روستایی در اطراف شهر دامغان قرار داردو در آن چشمه واقع شده است به نام «چشمه بادخان» که آب سرخی هم دارد. بوماران نام بادی است که در شهر دامغان می‌وزد و با چشم دیده می‌شود. بومیان شهر معتقدند که علت این باد این است که هر گاه چیز ناپاکی در آب این چشمه بیفتد، آن باد شروع به وزیدن می‌کند و دامن تمام اهالی را می‌گیرد.

وی افزود: من قصد داشتم داستان دفاع مقدس بنویسم. از طرف دیگر روایت این افسانه را نوشتم و با داستان دفاع مقدس مرتبط کردم.

محمدکاظم مزینانی در تکمله صحبت‌های نویسنده گفت: کارهای قبلی این نویسنده را خوانده‌ام. همه کارهای ایشان خوب هستند. داستان بوماران یک اثر بومی است. تمام فضاها و عناصر استفاده شده در داستان با زیست بوم شهر سمنان عجین است، حتی نام و نشانی‌هایی که نویسنده به کار برده است، اسامی اشخاص هم مختص شهر دامغان است و همگی به درستی استفاده شده است.

مزینانی افزود: نثر داستان به تمامی در خدمت داستان است. نثر در جریان خوانش مزاحمتی ایجاد نمی‌کند و با داستان هم‌بافت شده است. نویسنده با استفاده به‌جا و خوب از افسانه‌ها و همچنین خرده‌تعریف‌هایی که داشته است، به روند داستان کمک کرده است.

وی با بیان اینکه داستان تعلیق مرکزی ندارد، گفت: داستان با خرده‌روایت‌ها و تعلیقات زیاد پدید آمده است و تعلیقات متعددی دارد. نویسنده به درستی از شخصیت‌ها در زمان‌های مناسب استفاده کرده است.

منتقد این نشست بیان کرد: یک رمان‌نویس می‌تواند فرازمانی و فرامکانی بنویسد. این نکته مهمی است که نویسنده بومی در اثر خود بتواند مخاطبان دیگر خطه‌ها را جذب کند. در داستان‌های اقلیمی نویسنده باید طوری بنویسد که دیگران با آن ارتباط بگیرند.

وی افزود: به کتاب «بوماران» نمی‌توان هیچ ایرادی گرفت. در این کتاب همه چیز سر جای خودش است.

حسینعلی جعفری در ادامه گفت: نکته مطرح شده در این اثر این است که با توجه به اینکه نویسنده یک زن جوان است و تجربه‌ای از جنگ ندارد؛ اما به خوبی توانسته داستان را از زبان یک مرد روایت کند و داستان را در زمان هشت سال دفاع مقدس بازگو کند. البته درست است که در بخش‌هایی از داستان با بیان خاطرات نتوانسته به خوبی حق مطلب را ادا کند و اثر از روایت به خاطره تبدیل شده است اما به طور کلی، موفق عمل کرده است.

مزینانی درباره ژانر کتاب بوماران گفت: این یک اثر در شاخه ادبیات پایداری و دفاع مقدس است.

محمدکاظم مزینانی در ادامه گفت: نویسنده می‌توانست از این افسانه برای یک تغییر و تحول بزرگی در داستان استفاده کند. نویسنده می‌توانست ساختار را تغییر دهد و شخصیت‌های داستان را دچار تحول کند. درست است که مخاطب عام با زیست بوم آنجا آشنا نیست و این همذات پنداری باعث تغییر مخاطب نمی‌شود.

وی بیان کرد: اگر این داستان به سمت خاطره سقوط نمی‌کرد، تخیلش پررنگ‌تر می‌شد و داستان به مراتب زنده‌تری را ارائه می‌کرد.

مزینانی افزود: ترجیح می‌دادم زنانگی نویسنده در داستان حفظ شود. با توجه به اینکه داستان از زبان یک مرد روایت می‌شود، جای خالی تجارب زیستی زنانه خالی است و به شدت احساس می‌شود. حتی بهتر این بود که راوی یک زن باشد و از زبان یک زن داستان زنانه‌ای شنیده شود.

جعفری در پایان گفت: داستان بوماران، داستان خوبی است. صحنه‌ها به خوبی پرداخت شده است. شخصیت‌ها در جای خود و با بیان جزییات در داستان وارد شده‌اند. نویسنده در این اثر دقت‌نظر بالایی داشته است گرچه پرداختن به برخی بدیهیات ضروری نبوده و حذف آن به داستان لطمه‌ای وارد نمی‌کند. البته منکر این نمی‌شویم که رمان یعنی سروکله‌زدن با جزئیات و نویسنده در این اثر از این موضوع دریغ نکرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...