«سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد» زنده یاد نادر ابراهیمی را شاید بتوان معروف‌ترین کتاب درباره امام خمینی(ره) در حوزه ادبیات داستانی نامید که این رمان دو جلدی، به تازگی توسط سوره مهر به چاپ دهم رسید.

به گزارش فارس، جلد اول این رمان، داستان‏ بلندى درباره زندگى امام خمینى (ره) است، که نویسنده در آن‏ کوشیده ابعاد مختلف شخصیتى ایشان را در قالب داستان بررسى‏ کند. دوران کودکى امام و شکل‌گیرى شخصیت وى در دامن پر مهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان...)

فصل اول کتاب «سه دیدار» با نام «نخستین دیدار»، به نوعی پیش‌درآمد داستان است. «دیدار دوم: ذرات خاطره در هوا معلق نخواهد ماند» فصل بعدی کتاب است که ابراهیمی طی آن، برش‌هایی از کودکی‌های امام را روایت می‌کند. «دیدار سوم: این شیخ را نگین کنید!» ماجرای دیدار امام است با آیت‌الله مدرس. ابراهیمی در فصل چهارم دیداری رویا گونه را شرح می‌دهد که بین یک پیر و مریدش روی می‌دهد. فصل پنجم، رجعتی است به کودکی‌های امام  تا از آن جا نقبی بزند به گذشته‌های دور و ماجرای مبارزات آقا سید مصطفی ـ پدر امام ـ  را شرح دهد.

در همین فصل، نویسنده به گذشته‌های دورتر هم می‌رود و زندگانی و پیشینه اجداد و نیاکان امام را شرح می‌دهد. فصل ششم کتاب، روایتی است از بیرون افکندن همسر رضا خان و زنان درباری از آستانه حضرت معصومه(س) به رهبری امام.‌

ابراهیمی در ادامه باز هم روایتی شاعرانه به دست می‌دهد از دیدار یک پیر با مریدانش. فصل بعدی کتاب، شرحی است بر درماندگی و آوارگی آنان که پدر امام را به شهادت رساندند. نویسنده آن‌گاه به فصلی می‌رسد که با ازدواج امام پایان می‌یابد. فصل آخر کتاب، بین شعر و نثر در نوسان است و روایتی است از عاشقانه‌های امتی با امامش.

جلد دوم سه دیدار به خاطراتى از پدر امام خمینی در زندان شاهى و شهادت وى در آنجا در ایام قبل از تولد امام «روح‏ الله»، استفاده از افکار و سخنان عمه (صاحبه خانم)، دوران مبارزه در جوانى، حضور با برادر جهت‏ تحصیل علوم حوزوى و... می‌پردازد.

عنوان فرعی جلد دوم «در میانه میدان» است. نادر ابراهیمی اگر در جلد  نخست بیشتر به کودکی و نیاکان امام خمینی (ره) عنایت داشت، در این  جلد، رهبر فقید انقلاب را در میانه میدان سیاست و حوادث روزگار به تصویر کشیده است. البته در این جا هم بخشی به کودکی و  نوجوانی امام اختصاص می‏‌یابد؛ اما از فصل‌های کلیدی کتاب، دیدارهایی است که بین امام خمینی با  آیت‌الله کاشانی و  آیت‌الله  بروجردی روی می‌دهد. دیدار امام و محمدرضا شاه نیز از بخش‌های خواندنی کتاب است.

ابراهیمی با آنکه در این کتاب، حوادث سیاسی مهمی چون بیست و هشت مرداد ۳۲ و محاکمه مصدق را با بیانی دراماتیک و قصوی روایت می‌کند؛ اما از نوشتن در باب زندگی شخصی و احوالات امام نیز  غافل نمی‌ماند تا اثری چند وجهی، دلچسب و البته مستند درباره منش و زیست رهبر انقلاب  فراهم کند. از جمله این اتفاقات، بیماری وبایی است که در زادگاه امام می‌آید و نیز رفتن برادران ایشان به اصفهان و تنها ماندن روح‌الله نوجوان.

ابراهیمی از ورای همه این رویدادهای گاه بسیار تلخ، چهره مردی بزرگ را ترسیم می‌کند که با صبوری و استقامت مؤمنانه‌ای از هر ورطه دشواری می‌گذرد. سپس پا به پای رهبر انقلاب، عقربه‌های زمان را به  عقب‌تر می‌کشد تا برسد به نماز خواندن روح‌الله در ده سالگی. اما بعد دوباره زمان را به جلو می‌برد و امام خمینی را زیر درخت سیبی در نوفل‌لوشاتو به تصویر می‌کشد که در حال اقامه عارفانه نماز است.

«در میانه میدان» با تصویری کوتاه اما جانکاه از ارتحال بنیانگذار انقلاب به پایان می‌‏رسد.

نادر ابراهیمی در مقدمه کتاب می‌نویسد: «من داستان می‌نویسم، تاریخ نمی‌‌نویسم. تاریخ‌های بسیاری قبل از من نوشته شده است و هم‌زمان با من و بعد از من نیز نوشته می‌شود و خواهد شد؛ امّا داستان فقط یک‌بار نوشته می‌شود؛ فقط یک‌بار. آن‌ها که واقعیت را می‌خواهند نه حقیقت را، و طالبِ واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی، می‌توانند بی‌دغدغه‌ خاطر، به بهترین تاریخ‌ها مراجعه کنند...»

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...