رمان ایرانی «پرنده‌ی من» نوشته فریبا وفی با ترجمه احمد موسی، مترجم مراکشی به زبان عربی ترجمه و به‌تازگی در قاهره مصر منتشر شده است.

پرنده من فریبا وفی احمد موسی امرأة من طهران
به گزارش ایبنا، به نقل ازسایت مراکشی هسبریس- رمان «پرنده من» نخستین رمان فریبا وفی است که تاکنون به زبان‌های مختلفی از جمله آلمانی، اسپانیایی، آذری، روسی، سوئدی، ترکی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده و به تازگی توسط احمد موسی، مترجم اهل مراکش به زبان عربی ترجمه و با عنوان «زنی از تهران» از سوی انتشارات دارالربیع در قاهره منتشر شده است.

هسبریس در معرفی این کتاب نوشته است: «فریبا وفی در این رمان از جهان درونی هزاران زن ایرانی خبر می‌دهد. جذابیت این رمان در محتوای ساده، واقعی و رسالت انسانی آن است که به دور از روابط اقلیمی و منطقه‌ای و دلبستگی‌های فرهنگی به گوش همه جهان می‌رسد و زبان زنده و تاثیرگذار آن که از طنز و مطایبه بی‌بهره نیست و در همان ابتدای رمان خودش را نشان می‌دهد، بر زیبایی این اثر منحصر به فرد افزوده است.»

«پرنده‌ی من» نخستین رمان فریبا وفی در سال 1381 منتشر شد و جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۱، سومین دوره جایزه هوشنگ گلشیری و دومین دوره جایزه ادبی یلدا را برنده شد و از سوی بنیاد جایزه ادبی مهرگان و جایزه ادبی اصفهان نیز مورد تقدیر قرار گرفت.

در رمان «پرنده‌ی من» داستان از زبان یک زن متاهل حکایت می‌شود. زنی که درگیر روزمرگی و سختی‌های زندگی زناشویی و بچه‌داری است. شوهر او امیر جوانی بلند پرواز است و در درجه اول به رویاهای خود می‌پردازد. راوی از خودش می‌گوید، از احساسات زنانه خود، خواهرانش، مادرش.... در این رمان داستان به صورت خط موازی نیست و رفت و برگشت‌های متعددی دارد.

دکتر احمد موسی، مترجم پرکار مراکشی و استاد زبان و ادبیات فارسی و ادبیات تطبیقی است. او پیش از این آثار متعددی را از ادبیات داستانی ایرانی به زبان عربی ترجمه کرده که در کشورهای مختلف عربی منتشر شده است. رمان‌ «چشم‌هایش» نوشته بزرگ علوی، مجموعه داستان «آبشوران» نوشته علی اشرف درویشیان، «سمفونی مردگان» نوشته عباس معروفی، «ملکوت» نوشته بهرام صادقی و «آنتولوژی داستان معاصر ایرانی» که شامل ترجمه 13 داستان کوتاه نویسندگان معاصر فارسی است و تحت عنوان «بهار آبی کتماندو» در سال گذشته میلادی منتشر شد از جمله آثاری است که موسی در سال‌های اخیر از ادبیات فارسی ترجمه و منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...