چاپ دوم رمان «زنبقِ دشت»  [Le lys dans la vallée] اثر اُنوره دو بالزاک منتشر شد.

زنبق دشت»  [Le lys dans la vallée] اثر اُنوره دو بالزاک

به گزارش کتاب نیوز، رمان مشهور «زنبقِ دشت» اثر اونوره دو بالزاک  توسط انتشارات مهر اندیش و با ترجمه مهدی سجودی مقدم به چاپ دوم رسیده است.

اُنوره دو بالزاک، زاده ۲۰ مه ۱۷۹۹ - درگذشته‌ی ۱۸ اوت ۱۸۵۰، نویسنده‌ی نامدار فرانسوی است که او را پیشوای مکتب واقع‌گرایی (ادبیات) اجتماعی می‌دانند. «کمدی انسانی» نامی است که بالزاک برای مجموعه آثار خود که حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه را دربرمی‌گیرد برگزیده‌است. توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و تحلیل نازک‌بینانه روحیات شخصیت‌های داستان بالزاک را به یکی از شناخته‌شده‌ترین و تأثیرگذارترین رمان‌نویسان دو قرن اخیر تبدیل کرده‌است.

ناشر در معرفی این رمان نوشته است:

«زنبقِ دشت» رمانی است عاشقانه که در سال ۱۸۳۵ توسط اونوره دو بالزاک نویسنده‌ی نام‌آور فرانسوی نوشته شده است. شرح عشقی ناکام و آسمانی میان جوانی به نام فلیکس دو وُنْدنِس و مادام دومورسوُف. عشقی که تا لبه‌ی پرتگاه گناه می‌رود، ولی پاک و سربلند در نهایتِ لطافت و نازک‌دلی در آشیانی از پاک‌دامنی و وفاداری آرام می‌گیرد.

در بخشی از این اثر می خوانیم: 

نت رفته بود بخوابد. من و هانریت تا مدتی بعد از غروب’ ماندیم زیر درخت‌های اقاقی. بچه‌ها دوروبرمان می‌پلکیدند و خودشان را سپرده بودند به نور دمدمه‌هایِ غروبِ آفتاب. سخنان خیلی مختصر و صرفاً اظهار تعجب یا تأیید ما نشان می‌داد افکارمان، که خودمان را با آن از درد و غمِ مشترک رها می‌کردیم، هم‌سو و هم‌جهت‌اند. وقتی کلمات’ کاری از پیش نمی‌بردند، این خاموشی بود که وفادارانه به خدمت جان‌های ما می‌آمد. نیازی هم نبود که دعوت بوسه‌ای در کار باشد، روح‌های ما بی‌هیچ مانعی باهم در رفت‌وآمد بودند، هر دو از جادوی نشئه‌ای فکورانه سرمست می‌شدند، در تلاطم مواج یک رؤیا شناور بودند، در ژرفای یک رود غوطه می‌خوردند، مثل دو پریِ دریاییِ زیبا و بشاش از آن بیرون می‌آمدند و بی‌آنکه پیوندی از نوع خاکی‌اش آن‌ها را به هم متصل کند، تا هرچقدر که شور و التهابشان می‌طلبید، در هم گره می‌خوردند.

مهدی سجودی مقدم، مترجم این اثر، (متولد ۱۳۴۰) نویسنده ، مترجم ادبی و پژوهشگر ایرانی است.

«زنبقِ دشت» اثر اونوره دو بالزاک، با ترجمه مهدی سجودی مقدم در 448 صفحه و قیمت 120 هزارتومان به چاپ دوم رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...