کتاب «نظریه سواد رسانه‌ای؛ رهیافتی شناختی» [Theory of media literacy : a cognitive approach] نوشته دبلیو جیمز پاتر [W. James Potter] با ترجمه ناصراسدی، محمد سلطانی‌فر و شهناز هاشمی توسط انتشارات سیمای شرق به چاپ هفتم رسید.

نظریه سواد رسانه‌ای؛ رهیافتی شناختی» [Theory of media literacy : a cognitive approach] نوشته دبلیو جیمز پاتر [W. James Potter]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر ، این‌نوبت، چاپ دوم ویراست دوم این‌کتاب محسوب می‌شود که نویسنده‌اش در آن، در تلاش است توضیح دهد ذهن انسان هنگام برخورد با جریان پیام‌های رسانه‌ای در فرهنگ اشباع شده از اطلاعات چه می‌کند.

نظریه سواد رسانه‌ای نشان می‌دهد مخاطبان در برابر هزاران پیام رسانه‌ای که هر روز با آن مواجه می‌شوند چه تصمیمی باید بگیرند؛ در برابر شمار بسیاری از پیام‌های متنوعی که از کانال‌های گوناگون پخش می‌شود، چه واکنشی نشان دهند و چگونه از آن پیام‌ها مفاهیم خود را بسازند. مهم‌ترین نکته اینکه نشان دهد این اقدامات با داشتن سطح بالاتری از سواد رسانه‌ای، چگونه بهتر انجام می‌شوند.

‌کتاب «نظریه سواد رسانه‌ای؛ رهیافتی شناختی» نیز یک ادبیات پژوهشی است که چارچوبی برای سواد رسانه‌ای ارائه می‌دهد، تا برای دانش‌پژوهان جدید مدخلی از پژوهش‌هایی باشد که به‌طور مستقیم با سواد رسانه‌ای سروکار دارند. مسائل اصلی مطرح‌شده در بحث گسترده سواد رسانه‌ای، در پیوند با الگویی است که فرضیه‌های علمی و پیشنهادهای اصولی را برای سازوکارهای دستیابی به سطح بالای سواد رسانه‌ای یکپارچه می‌کند. اشاره‌های پژوهشی به خوانندگان نشان می‌دهد کجا می‌توانند عمیق‌تر به موضوعات بپردازند.

این کتاب ۱۲ فصل دارد که در ۴ بخش گرد آمده‌اند. بخش نخست در مورد اساس نظریه سواد رسانه‌ای و شامل دو فصل است. بخش دوم نظریه را معرفی می‌کند. بخش سوم بخش‌های فرایند پردازش اطلاعات را معرفی می‌کند و در بخش چهارم و پایانی هم، دیدگاه روشنی به دست‌اندرکاران رسانه ارائه می‌دهد تا دیگران را در افزایش سواد رسانه‌ای یاری دهند.

‌ویراست اول کتاب «نظریه سواد رسانه‌ای؛ رهیافتی شناختی» به چاپ پنجم چندی پیش رسید و اکنون چاپ دوم ویراست دوم آن به بازار آمده است.

چاپ هفتم این‌کتاب با ۴۱۸ صفحه و قیمت ۱۳۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...