بهروز دیجوریان از عرضه ترجمه ترکی استانبولی رمان «بوف کور» نوشته صادق هدایت توسط انتشارات شرق در استانبول خبر داد.

بهروز دیجوریان شاعر و مترجم در گفتگو با مهر، گفت: به‌تازگی و طی روزهای گذشته، ترجمه‌ام از رمان «بوف‌کور»‌ نوشته صادق هدایت توسط انتشارات شرق در ترکیه منتشر و راهی بازار نشر شده است.

وی افزود: این‌کتاب با عنوان ترکی «Doğu Kitabevi» در حجم ۱۰۰ صفحه و قیمت ۱۲ لیر به چاپ رسیده و از ۸ تا ۱۶ فوریه هم در نمایشگاه کتاب سی.ان.‌آر در استانبول عرضه می‌شود. طراحی جلد کتاب توسط آرمین مهدوی انجام شده و بناست روز جمعه ۱۴ فوریه در مراسم جشن امضایی که برای آن ترتیب داده شده، در نمایشگاه مذکور حاضر شوم.

این‌مترجم گفت: پشت جلد نسخه ترکی این‌کتاب جملات توصیفی از آندره برتون، رنه لانوا و هنری میلر نویسنده آمریکایی درباره «بوف کور» درج شده است. در یادداشتی هم که ناشر ترک درباره این‌کتاب کرده، چنین‌جملاتی آمده است:

«بوف کور؛ یکی از اساسی ترین آثار ادبیات ایران است.
کتابی که در آن امید و یاس، خیال و حقیقت، روشنایی و ظلمت  درون هم ادغام شده اند.
صادق هدایت شهره به کافکای شرق،
 بوف کورش یکی از سنگ های زیربنایی جهانشمول گشتن ادبیات ایران است.
و اکنون با ترجمه ی منحصر به فرد بهروز دیجوریان که آثار زیادی را از ترکی به فارسی و از فارسی به ترکی ترجمه کرده است به خواننده تقدیم می‌گردد.»

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...