رمان «نوبت ناتانائیل» نوشته علی میرفتاح توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

نوبت ناتانائیل علی میرفتاح

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، سید علی میرفتاح متولد ۱۳۴۶، روزنامه‌نگار و نویسنده است. «قلندران پیژامه پوش»، «شمسیه لندنیه: مواجهه حاج سیاح محلاتی با شرلوک هلمز انگلیسی»، «گیت دخانی: گزارش پنج دیدار» و «یک غول، یک جن، یک پری» ازجمله آثار او در حوزه ادبیات داستانی هستند. او سابقه نویسندگی آثار تصویری چون سریال «خاطرات مرد ناتمام» را نیز در کارنامه دارد. سردبیری نشریات چون اعتماد و کرگدن هم ازجمله سوابق مطبوعاتی او محسوب می‌شوند.

کتاب جدید این‌نویسنده با عنوان «نوبت ناتانائیل» یک اثر عرفانی‌_معرفتی و بهشتی‌_جهنمی است که پیش از شروع، این‌عبارات را بر پیشانی خود دارد: «خداوند فرمود بهشت به گستردگی آسمان و زمین است. یکی از پیامبر پرسید پس جهنم کجاست؟ پیامبر جواب داد وقتی روز می‌رسد شب کجاست؟»

«ناتانائیل» نام یکی از حواریون حضرت عیسی (ع) است که به‌خاطر امتناع از پرسش خدایان غیر، پوست کنده و وارونه به صلیب کشیده شد. ناتانائیل در واقع همان‌بارتولومی یا سَنت بارتولومه (بارتولومی قدیس) است. در متون مسیحی گفته می‌شود این‌قدیس روز قیامت با پوست کنده خود در دستش، در محشر حاضر شده و از خدا دادخواهی می‌کند. عباراتی هم که از متن رمان «ناتانائیل» برای معرفی آن انتخاب شده، به این‌ترتیب‌اند:

گفتم «ناتانائیل کیه؟» گفت «زیبایی محضه. قشنگی خالص و خُلّص. جزو طایفه‌ایه که قشنگی‌های دنیا رو از سرریز قشنگی اینا گرفتن.» گفتم «یعنی چی از اینا گرفتن؟» گفت «بیانش حتی برا بهشتیا سخته. چه برسه به من» ...

رمان «نوبت ناتانائیل» ۳۱ فصل دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

سیاه‌نامه‌تر از خود، بهمن کوچک، مامور برگزیده، چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد، پارک شعر، برخورد نزدیک از نوع سوم، همزاد، پیش به سوی بالیوود، سنگ سرنوشت، بر بوی پسته آمد و بر شکّر اوفتاد، آب و آتش، کرگدن تنها نرو، صدرنشینان جهنم، استعاذه، مگنوم، جوجه لبنانی، معارف غنی باید و معنوی، شهود شاعرانه پریمیتو مدرن، غم اولاد، آفتاب تابان، غلام حبشیْ سید قریشی، صد و ده به داد می‌رسد، نوبت ناتانائیل، اراذل و ارامل مقیم مرکز، خوب بد زشت، منجنیق آه مظلومان، پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس، پناه بر افعی، تونل نور، سمپوزیوم افلاطونی، فرگشت واژگون.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

_ بله ... متوجه فرمایشتون هستم.

_ سوال کن، استدلال کنم. نه از من. کلا از هیچ‌کس قبول نکن. سفت وایسا بگو ثم ماذا؟ دلیل بخواه. حجت بخواه. هرکی که هست، بگو سو وات؟ بگو زری که زدی باید وایسی اثباتش کنی... بشر به اقامه دلیل بشره وگرنه به لحاظ فیزیولوژی با الاغ چه فرقی داره؟ بشر حیوانی است ناطق. شما به من بگو این یعنی چی؟ بگو این جمله رو من از کجام درآوردم؟ یا دارم نقل قول می‌کنم از ایکس و ایگرگ و زد؟ شما خودت اهل فضلی، درس پس می‌دم، اما همین‌جوری عین بز اخفش سر تکون نده. نذار هرکی اومد سوار کولت بشه ازت سواری بگیره. نه کسی رو استحمار کن، نه بذار استحمارت کنن. وایسا بگو به چه دلیلی به چه حجتی بشر حیوانی است ناطق؟ بلکه بشر حیوانی است کارگر؛ حیوانی است ابزارساز و نشئه‌باز. به بقیه که سرشون تو آخور کله‌پاچه‌ست کار ندارم به شما می‌گم که سرت تو حساب و کتابه. معلومه مخت کار می‌کنه...

_ کوچیک شمام.

این‌کتاب با ۲۶۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...