«محمدجواد و شمشیر ایلیا» به قلم فاطمه مسعودی رمانی فانتزی با رویکردی به قرآن به چاپ یازدهم رسید.

محمدجواد و شمشیر ایلیا» به قلم فاطمه مسعودی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از شهرآرا؛ ادبیات فانتزی، گونه‌ای ادبی است که نسل جدید به دلایل مختلف از آن استقبال می‌کنند. در این سبک، قواعد و قوانین طبیعی زیر پا گذاشته می شود و حوادث خارق‌العاده و موجودات خیالی عناصر اصلی داستان به‌شمار می‌روند. ویژگی اصلی این نوع ادبیات، وجود عناصر خیالی در آن است. در این داستان‌ها عناصر تکراری کم‌تر به چشم می‌خورد و خواننده‌هایش به دنیای خارق‌العاده سفر می‌کنند، دنیایی که در آن کودکان هیچ چیز نمی‌دانند و همه چیز را از نو کشف می‌کنند.

«محمدجواد و شمشیر ایلیا» به قلم «اطمه مسعودی نیز کتابی است در سبک فانتزی که ماجراجویی را برای خوانندگان به همراه دارد. قهرمان داستان که محمدجواد نام دارد، در اقدامی متهورانه برای غلبه بر ترس خود و در پی یافتن ردی از فضایی‌‌ها به زیرزمین خانه‌شان می‌رود. این سرآغاز رمان هیجان‌انگیز محمدجواد و شمشیر ایلیا می‌شود که او را به‌سوی ماجراهای پیچیده و زیادی می‌برد.

ویژگی اصلی این رمان رویکرد آن به قرآن است. رویکردی که شاخصه اصلی آن است. محمدجواد به باغ قرآن می‌رود و در آنجا با شخصیت‌های زیادی آشنا می‌شود؛ شخصیت‌هایی که هر کدام قسمتی از خمیر وجودی محمدجواد را تغییر می‌دهند. فضای فانتزی کتاب کاملاً ایرانی و بومی است. در واقع می‌‌توان گفت «محمدجواد و شمشیر ایلیا» اولین رمان فانتزی با رویکرد آموزش مفاهیم قرآنی است. نویسنده تلاش فراوانی کرده است تا قصه خوبی روایت کند‌، قصه‌ای که از نظر مفهومی نه تنها دچافر کج‌همی نشود بلکه مخاطب را به لایه‌‌های عمیق‌تری نیز ببرد.

فاطمه مسعودی در این رمان، از عناصر فرمی و محتوایی فانتزی به خوبی استفاده کرده و نشان داده است،‌ می‌توان از طریق نوعی رئالیسم که بنای خود را از مفاهیم دینی و قدسی گرفته برای کودک و نوجوان امروز حرف‌‌های مفیدی زد. تقابل شیطان و مسیر رستگاری و نقش امام از نکات جالب توجه این داستان است.

یازدهمین چاپ «محمدجواد و شمشیر ایلیا» در 220 صفحه پالتویی و با قیمت 115هزار تومان توسط انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...