رمان ایرانی «مقدونیه از تهران دور نیست» نوشته نیره پازوکی منتشر شد.

مقدونیه از تهران دور نیست نیره پازوکی

به گزارش کتاب نیوز، نیره پازوکی، متولد ۱۳۳۹ تهران است. او رشته داروسازی را در یوگوسلاوی سابق یا مقدونیه فعلی گذرانده است. وی در طول دوران تحصیل، شاهد جنگ داخلی و سپس تجزیه یوگوسلاوی بود که اثرات این مشاهدات نیز در آثارش به چشم می‌خورند.

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

مقدونیه از تهران دور نیست روایت عشق، گریز و مهاجرت در میانه‌ی انقلاب‌، جنگ و نسل‌کشی‌ است. رمان نیره پازوکی قصه‌ی زنی است که در اوایل دهه‌ی شصت و روزهای پرالتهاب تهران، مردی را که دوست می‌دارد به اجبار در حبس جا می‌گذارد و خود را به مقدونیه می‌رساند. در آن جا تلاش می‌کند خود را با محیط جدید تطبیق دهد. با عشق صاحب خانواده‌ای تازه می‌شود، اما باز هم حوادث تاریخی محبوب را از او می‌گیرند و او با دختر خردسالش به تهران برمی‌گردد تا در جایی زندگی کند که این بار مهاجرت را از چشم دیگران می‌تواند ببیند. جاده‌ها و رفتن‌ها و دوباره آغازکردن‌ها ناهید را رها نخواهند کرد.

نویسنده تجربه‌های شخصی خود و مهاجرانی را که در این مسیر همراه او بوده‌اند در رمانش جای داده است.

رمان اول نیره پازوکی هم داستانی است که بر اساس تجربیات واقعی‌اش نوشته شده و هم بر پایه‌ی واقعیت‌هایی مهم در تاریخ ایران و جهان، اما تخیل نویسنده و قرار دادن رویدادها در ساختار و فرمی برآمده از حقیقت داستانی آن را خواندنی کرده است.
داستان اگر چه اشاراتی به‌اندازه بر وقایعی چون انقلاب ایران، جنگ ایران و عراق و جنگ‌هی داخلی یوگسلاوی می‌کند اما نویسنده داستانش را بر پایه‌ی احساسات، اعمال و روزمره‌ي مردمی پیش می‌برد که غیر مستقیم از این وقایع متاثر شده‌اند. به این معنا که داستان ریشه در وقایعی تاریخی دارد اما داستانی تاریخی نیست و تمرکزش را بر این وقایع قرار نداده و بر حاشیه‌ی این رویدادها تامل می‌کند.
اگرچه اغلب شخصیت‌های داستان زن هستند و داستان بر محور اعمال و احساسات آن‌ها می‌چرخد اما نویسنده به مسائلی فراتر از مسائل زنان می‌پردازد و مهاجرت، خانواده، وطن، هویت و مضامینی از این دست را به چالش می‌کشد.

«مقدونیه از تهران دور نیست» نوشته نیره پازوکی در 244 صفحه با جلد شومیز و قیمت 66 هزارتومان در دسترس علاقمندان به داستانهای نویسندگان ایرانی قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...