رمان «این دروغ تو را خواهد کشت» [This lie will kill you] نوشته چلسی پیچر [Chelsea Pitcher] با ترجمه شهره نورصالحی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

این دروغ تو را خواهد کشت» [This lie will kill you] نوشته چلسی پیچر [Chelsea Pitcher]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، چلسی پیچر نویسنده جوان آمریکایی این‌کتاب برای نوجوانان می‌نویسد و ۶ کتاب در کارنامه دارد که «این‌دروغ تو را خواهد کشت» او سال ۲۰۱۸ چاپ شده است. داستان این‌رمان درباره چند نوجوان است که با یک‌پرونده قتل درگیرند.

شخصیت اصلی قصه «این‌دروغ تو را خواهد کشت» جونیپر است که برای ورود به کالج درخواست بورس داده اما درخواستش رد می‌شود. یک‌سال پیش از این‌رویداد یکی از دوستان جونیپر به‌نام شین کشته شده است. حالا وقتی که درخواست بورس جونیپر رد می‌شود برای او و چهار همکلاسی دیگر دعوتنامه‌ای می‌رسد تا با حضور در یک‌مهمانی، قاتل دوستشان را پیدا کنند. در نامه‌ای که برای این‌پنج‌نفر می‌رسد، تاکید شده هرکس بتواند معمای قتل را حل و قاتل را پیدا کند، یک‌بورسیه ۵۰ هزار دلاری برای هر کالجی که بخواهد دریافت می‌کند.

در ادامه داستان، مادر جونیپر که برای دریافت مبلغ جایزه طمع کرده، به فرزندش اصرار می‌کند حتما دعوت را بپذیرد. چهارنفر دیگر هم این‌دعوت را می‌پذیرند و همگی به مهمانی مورد اشاره می‌روند.

مهمانی مرموز در خانه‌ای بزرگ و دورافتاده برگزار می‌شود که بالای یک‌تپه قرار دارد. پنج جوان حاضر در داستان هم در ابتدا فکر می‌کنند برای حضور در مهمانی و دریافت جایزه آماده‌اند اما این‌طور نیست و خیلی‌زود متوجه می‌شوند اشتباه کرده‌اند...

«این دروغ تو را خواهد کشت» در ۳۹ فصل نوشته شده است. این‌کتاب برای مخاطبان بالای ۱۶ سال نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

واقعا هم یکی از آنها این کار را کرده بود. پارکر مثل پادشاه روی تخت شاهی نشست و تماشا کرد تا بقیه موبایل‌های‌شان را تحویل آن عروسک بدهند. غیبت‌شان کمتر از یک دقیقه طول کشید. واقعا به اندازه یک‌چشم‌به‌هم‌زدن به نظر آمده بود، اما همین مدت برای اینکه از پشت به کسی چاقو بزنی، کافی بود.
برت با دهن خشک و قلبی که به‌شدت می‌تپید تماشا می‌کرد، شاه پارکر دست کرد تو جیبش و یک‌قطره چشم بیرون آورد. اما آن‌ظرف پلاستیکی فقط یک‌ سرپوش بود، مگر نه؟ یک‌وسیله ایمنی که اگر یک وقت در حال عملیات مچش را گرفتند...
فکرش را که می‌کردی، می‌دیدی زرنگی کرده بوده. حتی می‌شود گفت استادانه عمل کرده.
پارکر ظرف را فشار داد و مایع داخلش را ریخت تو دستش و در عرض چند ثانیه آن مایع را به لبه لیوان گوین مالید. اما این آخر کار نبود. باید مطمئن می‌شد که ماده بیهوش‌کننده عمل کند. برای همین وقتی گوین لیوانش را بو کشید و افتاد زمین، پارکر کنارش زانو زد.

این‌کتاب با ۳۲۸ صفحه،‌ شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...