کتاب «این‌طور مردها» نوشته رویا محقق، فیلمنامه‌نویس از سوی نشر هیلا به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

این‌طور مردها رویا محقق

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در مقدمه کتاب آمده که تقدیر واژه‌ای است که در طول تاریخ ذهن تمام آدمیان را همواره به خود مشغول کرده است. سرنوشت محتومی که به ظن خیلی‌ها پیشانی‌نوشت است و از آن گریزی نیست اما نویسنده در کتاب «این‌طور مردها» با زبانی قصه‌گو و ساده به خلق شخصیت‌هایی می‌پردازد که یا تسلیم محض تقدیر هستند یا علیه پیشانی‌نوشت خود قیام می‌کنند تا عنان زندگی‌شان را به دست بگیرند. قصه‌ها به‌آسانی خواننده را در موقعیت داوری و انتخاب قرار می‌دهد. انتخابی بین این که آنچه هست بماند یا آنچه بشود که می‌خواهد.

در پشت جلد کتاب آمده است: «باید همه‌چیز را نونوار کنم، مخصوصا این آینه قدی زنگارگرفته را. زیر چشم‌هام گود افتاده. حتم از بی‌خوابی است. دوربین را برمی‌دارم. موهام خوب شده. رنگش آن‌قدر طبیعی است که خودم هم گاهی شک می‌کنم که رنگ شده. سلمانی بیچاره فکر کرد دامادم و برای این‌که پول کم بدهم به‌ش بروز نمی‌دهم. با این همه اول، سن عروس را پرسید؛ بعد برایم سنگ تمام گذاشت. رنگ موی مخصوص آقایان؟! این را دیگر نشنیده بودم. به هرحال سلمانی گفت که موهام را سیاه می‌کند؛ البته غیر از روی شقیقه‌ها را. آن‌ها را رنگساز، نقره‌ای کرد و گفت: این‌طوری به‌نظر، سی‌وهشت‌ساله می‌آیم. گفت که دخترهای نوزده بیست‌ساله عاشق مردهای چهل‌ساله‌اند که فقط روی شقیقه‌هاشان موی سفید دارند.»

رمان «این‌طور مردها» نخستین اثر داستانی منتشر شده از رویا محقق، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس است. وی جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه برای فیلم «دوران عاشقی» از سی‌وسومین دوره جشنواره فیلم فجر را در پرونده کاری خود دارد.

کتاب «این‌طور مردها» نوشته رویا محقق، در 120 صفحه، به قیمت 25 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و کاغذ بالکی، از سوی نشر هیلا به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...