رمان «انسان و کتابش» نوشته مهدی فیاضی‌کیا درباره قصه عجیب یک نویسنده خاص به چاپ رسید.

انسان و کتابش مهدی فیاضی‌کیا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از آنا، این رمان ماجرای مردی نویسنده است که در مرز میان واقعیت و خیال زندگی می‌کند. گویی فیاضی‌کیا در رمانش دو روایت موازی را همزمان پیش می‌برد؛ یکی مردی که در محل کار خود پیکری باقی‌مانده از چهارهزاروششصد سال پیش را کشف می‌کند و تلاش می‌کند تا داستان آن را بنویسد و دیگری، دانشجویی که به یکی از استادان خود علاقه‌مند است و در عین حال، روش نامتعارفی برای درمان مشکلات روانی پیدا کرده است. اما این که ارتباط این دو روایت با یکدیگر چیست و آن داستانی که مرد می‌نویسد، چیست، پیچیده‌ترین و در عین حال، شگفت‌انگیزترین نقطه این رمان است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «تصاویر از میان تاریکی پیدایشان می‌شود. این تصویر هم یکی مثل بقیه. مرد باستانی، مردی سی‌وهفت یا سی‌وهشت‌ساله، با موی بلند، ریش کوتاه، هیکل و قامتی بزرگ، پوستی سفید، توی کلبه‌ای محزون، کنار تختی کوچک نشسته است. چهارهزار و ششصد سال پیش، از پزشک به شکلی که امروزه می‌شناسیم خبری نیست. به جایش پیرمردی کنار تخت نشسته و انگشت‌های چروکیده و درازش را روی پیشانی دخترکی گذاشته. مرد باستانی دل توی دلش نیست، می‌رود کنار پنجره و آن برون را، آن بوران برف و یخبندان را نگه می‌کند.» (صفحه ۱۲۱)

مهدی فیاضی‌کیا هم کارگردان است و هم مترجم و هم نویسنده. او که کارگردانی مستند «من مرگ می‌شوم» را بر عهده داشته، رمان‌های «چیزهای تیز» را نیز ترجمه کرده است. پیش از این نیز، کتاب «یک گزارش شتابزده» از او در نشر نیماژ به چاپ رسیده بود.

کتاب «انسان و کتابش» نوشته مهدی فیاضی‌کیا با قیمت ۲۸ هزارتومان در انتشارات کتاب کوچه منتشر شده و در اختیار علاقمندان به رمان‌های ایرانی قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...