کتاب «کوچه نقاش‌ها» [زقاق نقاشها] شامل خاطرات سید ابوالفضل کاظمی از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس از سوی انتشارات کوثر ترکیه در ۵۳۲ صفحه و با ترجمه متین آتام به زبان ترکی استانبولی منتشر شد.

کوچه نقاش‌ها [زقاق نقاشها]  خاطرات سید ابوالفضل کاظمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ناشر در پشت جلد کتاب و معرفی آن آورده است: وقتی می‌گوئیم تاریخ در اذهان سطرهایی نقش می‌بندد، قهرمانان حوادث هر کدام تاریخی زنده هستند. سید ابوالفضل کاظمی هم یکی از قهرمانان نادری است که می‌توانیم از او به عنوان یک تاریخ یاد کنیم. او شاهد تمام مراحل جنگ از آغاز تا پایان بوده است، در تعداد زیادی از عملیات‌ها شرکت کرده و جنگ بخشی از زندگی او بوده است.

در کتاب همزمان با خواندن خاطرات یک فرد، داستان یک جنگ را نیز می‌خوانید.

سید ابوالفضل کاظمی از ناشناخته‌ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بود. البته از این ناشناخته‌های بزرگ که دلاوران صحنه جنگ بودند، فراوان داریم. وقتی جنگ شروع شد، او تهران را به مقصد جبهه‌ها ترک کرد. کتاب خواندنی «کوچه نقاش‌ها» روایت خاطرات کاظمی، فرمانده گردان میثم در دوران جنگ تحمیلی از زبان خودش است. لحن ساده و بی‌پرایه کاظمی و به تعبیری ادبیات عامیانه او در کتاب سبب می‌شود مخاطب ارتباطی صمیمی با اثر برقرار کند. بیان تفاوت‌های سال‌های قبل و پس از انقلاب از نقاط قوت گفت‌وگو با کاظمی در این کتاب است. دوران جوانی وی مقارن است با سال‌های مبارزه علیه رژیم طاغوت و بعد از آن او ۸ سال دفاع مقدس را تجربه می‌کند. هم‌رزمی او با شهید چمران و دو سال حضور در خاک کردستان از زیباترین و خواندنی‌ترین قسمت‌های کتاب است.

کتاب در شانزده فصل و بر اساس تاریخ وقایع و مکان آن‌ها تدوین شده است. به دلیل تمرکز بر حوادث جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رخدادهای انقلاب اسلامی در این اثر به صورت خلاصه آمده‌اند. «کوچه نقاش‌ها» طی دو سال و براساس سه ماه مصاحبه تدوین شده است. لحن راوی در جای جای کتاب حفظ شده و راحله صبوری تلاش کرده در نوشتن خاطرات ابوالفضل کاظمی به واژه‌ها، تکیه کلام‌ها و اصطلاحات خاص وی وفادار باشد. عنوان «کوچه نقاش‌ها» هم بر می‌گردد به نام کوچه‌ای که سید ابوالفضل کاظمی کودکی‌اش را با بسیاری از هم‌رزمانش در آنجا سپری کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...