اختصاصی/ info@ketabnews.com

وزارت ارشاد از کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در "سال 85" هیچ حمایتی نکرده است.

در حالی که یکسال از اعلام نتایج کتاب سال ــ ادبیات ــ جمهوری اسلامی ایران گذشته؛ و بنا بر اعلام معاون فرهنگی وزارت ارشاد، تاکنون این وزارتخانه بیش از 9 میلیارد تومان کتاب خریداری کرده است؛ هنوز! خرید از کتاب سال جمهوری اسلامی در دستور کار شورای خرید قرار نگرفته است.

مدیر نشر خجسته، ناشر کتاب  "اندکی سایه" برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش رمان در سال 85 ضمن بیان مطلب فوق به خبرنگار کتاب‌نیوز گفت: «از کتاب "اندکی سایه" که هم اکنون چاپ دومش در بازار کتاب موجود است، در مجموع کمتر از 3هزار نسخه منتشر نموده‌ام!»

سیدرضا یکرنگیان ضمن انتقاد از معطل ماندن کتاب‌های داستانی‌اش در وزارت ارشاد و عدم صدور مجوز آنها بعد از یک سال و چند ماه گفت: «وزارت ارشادی که از ناشر برنده کتاب سال هیچ حمایتی نمی‌کند، دست کم جلوی کارهای عادی و وظایف ذاتی یک ناشر را هم نگیرد.»

او در بخش دیگری از سخنانش از فروش کتاب‌ "اندکی سایه" اعلام رضایت نمود و اضافه کرد:«کتاب‌هایی که منتشر کردم مخاطب خود را پیدا کرده است و این را از میزان استقبال منتقدان داخل و خارج از کشور می‌توان برداشت نمود. کتاب‌هایی که در بخش ادبیات و تاریخ منتشر نموده‌ام در رسانه‌ها هم بازخوردهای خوبی داشته است.» 

این در حالی است که اداره کتاب وزارت فرهنگ در اقدامی قابل توجه با همکاری سایت خانه کتاب لیست "برخی" از عناوین خریداری شده توسط شورای خرید کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 85 را منتشر نموده، که در این لیست هیچ نام و نشانی از کتاب "اندکی سایه" موجود نیست.

شایان ذکر است اندکی سایه عنوان رمان کوتاهی به قلم "احمد بیگدلی" است که به منظور حمایت از آثار اول نویسندگان، به دبیری و انتخاب "ناهید طباطبایی" در انتشارت خجسته به چاپ رسیده است. از این مجموعه پس از "اندکی سایه"، کتاب "آذر امجدیه" ویدا مشایخی به چاپ رسیده است و "از پشت شیشه‌ها"به قلم عبدالحسین حاج سردار در آستانه ورود به کتابفروشی‌هاست.

پی‌نوشت:

سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکسال قبل و در 24 آبان 85:

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم گشایش چهاردهمین هفته کتاب سال جمهوری اسلامی ایران گفت: متاسفانه برای نسلی که به آینده آن‌ها چشم دوخته‌ایم، کتاب ظاهرا چندان اهمیتی ندارد و ما همواره این تاسف‌ها و تاثر‌ها را داریم، اما باید چاره‌جویی کنیم؛ چون از ما که مسؤولیم پذیرفته نیست از این حسرت‌ها و دریغ‌ها سخن بگوییم.

صفار هرندی گفت: الان متناسب با چنین وضعی کتاب‌ها تنظیم می‌شود، اما گاهی برعکس است. در برخی از آن‌چه که به اسم کتاب به جامعه عرضه می‌شود - که البته زیاد نیست، اما کمش هم زیاد است - گاه مشاهده می‌کنیم که تحقیر ایرانی و مخصوصا جوان ایرانی و القای نتوانستن در او و این‌که چاره‌ای جز این ندارد که از بیرون اقتباس کند و ریزه‌خوار خوان دیگران باشد، مکررا تکرار می‌شود. این‌که ما شرقی‌ها و مسلمان‌ها چیزی نداریم و دایم باید دست‌مان دراز باشد، مرتب منتقل می‌شود.

صفار هرندی همچنین با اشاره به همکاری اهالی نشر در امر ممیزی با وزارت ارشاد گفت: امروز در حوزه بررسی کتاب مشکل چندانی نداریم. خود افراد بررسی‌های‌شان را خودشان انجام می‌دهند که مبادا خوارک مسموم بخواهند تحویل نسل جوان بدهند.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...