به گزارش تسنیم، دو مجموعه شعر از محمدرضا شفیعی کدکنی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، به تازگی از سوی انتشارات سخن بازچاپ شد.

چاپ دهم «آیینه‌ای برای صداها» که از هفت دفتر شعر شاعر شامل زمزمه‌ها، شبخوانی، از زبان برگ، در کوچه باغ‌های نشابور، مثل درخت در شب باران، از بودن و سرودن و بوی جوی مولیان تشکیل شده است و در سال 1376 در یک مجلد منتشر شد. چاپ نخست دفترهای مستقل این مجلد در فاصله سال‌های 1344 تا 1356 منتشر شده بودند. در این میان، دفتر ”زمزمه‌ها“ که مرداد ماه سال 1344 منتشر شد، نخستین تجربه‌های شعری شفیعی کدکنی را در بر می‌گیرد. ”زمزمه‌ها“ با یک دوبیتی به جای پیش‌درآمد آغاز می‌شود:

به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی در موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم

«هزاره دوم آهوی کوهی» دومین اثر شفیعی کدکنی است که اخیراً چاپ ششم آن روانه کتابفروشی‌ها شده است. مرثیه‌های سرو کاشمر، خطی ز دلتنگی، غزل برای گل آفتابگردان، ستاره دنباله‌دار و در ستایش کبوترها عناوین  سروده‌های این مجموعه را تشکیل می‌دهد.  در تقسیم‌بندی این مجموعه‌ها بیشتر حال و هوای شعری ملاک بوده است تا زمان سرودن آنها؛ به همین دلیل گاه نمونه‌هایی از دهه 40 هم در میان این مجموعه‌ها دیده می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...