کتاب «چند نامه به شاعری جوان و یک داستان و چند شعر» [Letters to a Young Poet (Lettres à un jeune poète)] اثر راینر ماریا ریلکه [Rainer Maria Rilke] با ترجمه پرویز ناتل خانلری توسط انتشارات معین به چاپ هشتم رسید.

چند نامه به شاعری جوان و یک داستان و چند شعر» [Letters to a Young Poet (Lettres à un jeune poète)] اثر راینر ماریا ریلکه [Rainer Maria Rilke]

به گزارش خبرنگار مهر، رنه کارل ویلهلم ماریا ریلکه نویسنده این‌کتاب شاعر و نویسنده آلمانی‌زبان است که سال ۱۸۷۵ متولد شد و سال ۱۹۲۶ درگذشت. او متولد شهر پراگ بود و به‌عنوان یک‌نویسنده و شاعر چک‌تبار و اتریشی شناخته می‌شود.

این‌کتاب او، برای اولین‌بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. در سال ۱۹۰۳، دانشجوی یکی از آکادمی‌های نظامی، برخی از اشعار خود را برای ریلکه فرستاد و از او خواست درباره‌شان نظر بدهد. ریلکه هم با نوشتن این‌مجموعه که بیان‌گر اندیشه‌های او هستند، به خواسته آن شاعر جوان پاسخ داد.

ریلکه گفته این‌نامه ها، بخشی از نبوغ هنری و خلاقانه او هستند؛ موضوعی که کتاب پیش‌رو را به اثری مهم برای دانش‌پژوهان، پژوهشگران شعر آلمانی و ریلکه تبدیل کرده است.

ترجمه فارسی این‌کتاب برای اولین‌بار سال ۶۸ منتشر شد و سال ۹۱ به چاپ ششم رسید. حالا نیز نسخه‌های چاپ هشتم آن وارد بازار نشر شده‌اند.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

عشق آدمی به آدمی دیگر، شاید برای هر یک از ما دشوار ترین ریاضت‌ها باشد. عشق بزرگترین جلوه ذات ماست و عملی نهایی ست که همه اعمال دیگر در تدارک آن است. عشق یگانه وسیله ببار آمدن و پختگی است. عشق طلبی عالی و شوقی بی پایان است که عاشق را به رتبه اولیا می‌رساند تا کمال او را به خود بخواند.

چاپ هشتم این‌کتاب با ۱۰۵ صفحه و قیمت ۳۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...