«دولت رفاه چشم اندازهای چپ و راست» نوشته کلاوس افه. فردریش فن هایک و جمعی دیگر از نویسندگان منتشر شد.

دولت رفاه چشم اندازهای چپ و راست The welfare state reader

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «دولت رفاه چشم اندازهای چپ و راست» اثری که حاوی آثاری از کلاوس افه. فردریش فن هایک و جمعی دیگر از نویسندگان است توسط نشر شیرازه با ترجمه رضا امیدی و زهره سروش پور منتشر شده است. این کتاب ترجمه بخشهایی از کتاب The welfare state reader است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

دولت رفاه ابداعِ نیروی سیاسی‌ای ‌است که نه چپ بود و نه راست، بلکه نیرویی بود محافظه‌کار که هم سودای تشکیل کشور آلمان را داشت و هم برنامهٔ تضعیف نیروهای سیاسی چپ را در این کشور. با اینهمه پنجاه سال پس از آن تلاش اوّلیه، پرچم دفاع از دولت رفاه به دست همان نیروهایی افتاد که قرار بود محافظه‌کاران حذف‌شان کنند. آیا با استناد به این سیّالیّت باید نتیجه گرفت که دولت رفاه دالّ تهی‌ای است در انتظار تعیینِ تکلیف توسط نیروهایی سیاسی که با تملّکش، به آن هویّت می‌بخشند؟ کتابِ حاضر با کنار هم قراردادنِ دیدگاه‌های نظریه‌پردازانِ متعلّق به افق‌های سیاسی مختلف، نشان می‌دهد که ما امروز نه با «دولت رفاه» همچون مقوله‌ای یکّه بلکه با «دولت‌های رفاهِ» متعدّد روبرو هستیم و با نیروهایی سیاسی به همان اندازه متعدّد، هر یک در تلاش برای تبیین سیاستی که نیروی مردمی کافی را برای پشتیبانی از نوع مشخصی از دولت رفاه بسیج کند. سیاستی که چنانچه بخواهد از استحکامِ کافی برخوردار باشد نمی‌تواند تنها بر زنجیرهٔ هم‌ارزیِ مقطعی میانِ تعدادی نیرویِ سیاسی با اهداف و چشم‌اندازهای متفاوت متّکی باشد.

دولت رفاه چشم اندازهای چپ و راست نوشته کلاوس افه. فردریش فن هایک در 266 صفحه و قیمت 50 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...