«ازدواج‌شناسی: علم و هنر باهم ماندن» [Marriageology : the art and science of staying together‬] نوشتۀ بِلیندا لاسکٌم [Belinda Luscombe] و ترجمه زهرا آزادفر منتشر شد.

زدواج‌شناسی: علم و هنر باهم ماندن» [Marriageology : the art and science of staying together‬] نوشتۀ بِلیندا لاسکٌم [Belinda Luscombe]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «ازدواج‌شناسی: علم و هنر باهم ماندن» کتاب سوم از مجموعه‌کتاب‌های «معنا_ زندگی» نشر لگا است. دو کتاب دیگر این مجموعه «رهایی از افسانۀ زندگی بی‌عیب‌ونقص» و «معنای زندگی» است که پیشتر منتشر شده است.

کیفیت روابط ما از هر چیزی در دنیا مهم‌تر است - خصوصاً رابطه با جنس مقابل. بِلیندا لاسکُمب کتابی جالب و هوشمندانه برای کمک به افرادی نوشته است که در تلاش برای رسیدن به رابطۀ پایدار و رضایت‌بخش هستند. «ازدواج‌شناسی: علم و هنر باهم ماندن» کتابی‌ست مناسب برای همۀ افرادی که ازدواج کرده‌اند، در فکر ازدواج هستند، یا افرادی که صرفاً علاقمند به برقراری روابط خوب با دیگران هستند. نویسنده علم، خاطره و شوخ‌طبعی زیرکانه‌ای را در این کتاب مفید ترکیب کرده است. او به افسانه‌هایی در زمینه‌های مختلف از معشوق راستین گرفته تا مسائل مالی و اتاق‌خواب اشاره می‌کند.

بِلیندا لاسکٌمب، متولد سیدنیِ استرالیا، روزنامه‌نگار و از نویسندگان مجلۀ «تایم» [TIME] است، و به مدت دو دهه در آن‌جا مشغول نویسندگی بود. او در سال ۲۰۱۰ با نوشتن گزارشی دربارۀ ازدواج برندۀ جایزۀ رسانۀ «انجمن خانواده‌های معاصر» شد. هرگاه مردم دربارۀ زمینۀ کاری لاسکٌمب از او سوال می‌کنند، پاسخ می‌دهد: «روابط انسانی»! او همچنین در مجلۀ «آینده»، مجلۀ «مُد و لباس»، مجلۀ مصور «ورزش»، و ماهنامۀ «ماری کِلر»، و بسیاری نشریات در استرالیا، انگلیس، و هنگ‌کنگ مطلب می‌نویسد.

لاسکُمب و همسرش نزدیک به ۳۰ سال است در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، با این‌که می‌دانند چقدر نسبت به همدیگر متفاوت هستند. دو فرزند آن‌ها اغلب به این تفاوت‌هایشان می‌خندند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...