انتقام خاموش | هم‌میهن


چشمانی بسته، دستانی در سینه روی هم جمع شده، چنانکه در تابوت، جنازه می‌نهند و دامانی گُر گرفته از آتش. اینجا در یک دهکده کوچک، مردم رسم و رسوم خاص خودشان را دارند. این دهکده جایی نزدیکی دهلی یا بمبئی نیست. این‌بار در قلب فرانسه مردمی پیدا شده‌اند که مرده‌های‌شان را می‌سوزانند. اما نه جسد مرده‌ها؛ بلکه روح مرده یکدیگر را در تنِ به‌ظاهر زنده‌شان به آتش می‌کشند.

نمایشنامه مرده‌سوزی» [Three plays: A man of God, Ariadne, The funeral pyre]، گابریل مارسل [Gabriel Marcel]

آلین، زن میانسال متاهلی ا‌ست که در این کار تبحّر به‌خصوصی دارد. او که با شوهر، عروس و قاب‌عکس فرزند در جنگ کشته‌شده‌اش زندگی را به‌سر می‌برد، مرگ پسرش را نتیجه اصرار و تهییج‌ شوهرش برای حضور فرزندشان در جنگ می‌داند. این در حالی‌‌است که اکتاو، شوهر او، به داشتن و فداکردن چنین پسری در راه کشور، به خود می‌بالد. آلین اما ذره‌ای تحمل این طرز برخورد را ندارد. هر که را با ایده‌های اکتاو موافقت ‌کند، دشمن خود می‌پندارد. حتی اگر این دشمن تنها یادگار زنده پسرش؛ یعنی عروس خانواده، میری باشد. دشمنیِ آلین اما شبیه دشمنی‌ورزیدن‌های متداول عروس‌ و مادرشوهرها نیست. آلین عاشقانه انتقام می‌گیرد. عاشقانه روح نازک میری را به آتشی مشتعل می‌کند که تا پایان عمر، کسی را یارای خاموش‌کردن آن نباشد. آتش علاقه‌ای که به‌رغم ظلم‌های آلین در حق میری، هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود. این شعله میری را از درون، از لحاظ روحی می‌سوزاند.

آلین هر بار با شگردی به قلب عروسش راه باز می‌کند و میری هر بار با اینکه می‌داند مسبب تمام مشکلاتش رو‌به‌رویش ایستاده، انگار به‌شکلی مسخ‌شده، آغوش استقبال برایش باز می‌کند. بعد از بگومگو و جدل با او، نگران حالش می‌شود و هر بار در مواجهه با جدال حل‌ناشدنی عشق و نفرت، سرافکنده پا از میدان بیرون می‌گذارد.

کتاب «مرده‌سوزی» [Three plays: A man of God, Ariadne, The funeral pyre]، سه‌پرده از ماجرای عقده‌گشایی، انتقامی خاموش و بی‌سروصداست. این نمایشنامه اثری خواندنی از گابریل مارسل [Gabriel Marcel] به ترجمه هانیه رجبی ا‌ست که به‌تازگی در مجموعه جهان نمایش نشر نی به چاپ رسیده‌ است. مارسل، فیلسوف، موسیقیدان، نمایشنامه‌نویس و منتقد تئاتر و موسیقی فرانسوی، در چهارسالگی مادر خود را از دست داد و در فضایی آکنده از ندانم‌گرایی و اخلاق‌گرایی خانواده، بزرگ شد.

تجربه زیسته مارسل، از جنگ جهانی اول، او را بر این داشت که در نوشته‌هایش، روایتگر درد نهفته در وجود انسان باشد. او فلسفه‌پردازی انتزاعی را همگون با سوگناکی و تراژیک‌بودن زندگی آدم‌ها نمی‌دانست. لذا سعی کرد با قلمش فلسفه را هرچه بیشتر به زندگی ملالت‌بار انسان نزدیک کند. وقتی به فهرست آثار مارسل نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که آثار نمایشی زودتر از آثار فلسفی نوشته شده و به‌نوعی زمینه‌ساز آن‌ها هستند. البته باید به‌یاد آورد که بیشتر فیلسوفان اگزیستانس؛ مانند سارتر و کامو، آرای خود را در قالب داستان یا نمایشنامه بیان کرده‌اند، اما تفاوتی که میان نمایشنامه‌های مارسل و دیگران می‌توان قائل شد این است که مارسل در قالب نمایشنامه، بیانیه صادر نمی‌کند. نمایش مارسل نمایش اندیشه‌ است؛ آن هم به شیوه‌ای منحصر به فرد. چیزی که به آثار نمایشی مارسل اصالت می‌بخشد همین است که نمایش برای او به‌مثابه محمل شعارهای فلسفی نیست.

او همواره تاکید داشت که برای طرح درست هر پرسش فلسفی باید آن را به‌گونه‌ای تصور کرد که گویی بر زندگی انسان‌های واقعی در موقعیت‌های واقعی تاثیرگذار است. اندیشه‌های فلسفی او در آثار نمایشی مجال می‌یابند تا به شکلی ملموس و عینی برای بازیگر و مخاطب، طرح و بررسی شوند. مارسل در جست‌وجوی پاسخی قطعی به این پرسش‌ها نیست؛ بلکه روش سقراطی او در طرح‌ریزی نمایش، اساس قرار می‌گیرد و همگی را با پرسش‌هایش به چالش می‌کشد. هدف یافتن پاسخ‌های فردی به این پرسش‌ها در زندگی واقعی است. مارسل در «مرده‌سوزی» نیز شبیه دیگر نمایشنامه‌هایش، می‌کوشد قلمش را آرام‌آرام به جوهره درونی شخصیت‌ها آغشته کند و خواننده را خیلی شفاف، البته هنرمندانه، با آنچه در قلب هرکدام از کاراکترها می‌گذرد، مواجه کند و در پایان، هم‌نشینی عشق و نفرت را در این خط روایی ممکن کند و بگوید که گاهی می‌شود عاشق کسی بود، درعین‌حال کسی را منزجرکننده‌تر از همان شخص ندانست. گویی که مارسل در جای‌جای کتاب، با همان شیوه سقراطی‌اش، به خوانندگان تلنگر می‌زند و این سوال را از آن‌ها می‌پرسد که شما چطور؟ تابه‌حال عاشق کسی شده‌اید که روح مرده‌تان را به آتش می‌کشد؟

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...