شماره دوم دوره جدید فصلنامه فرهنگ و ادبیات (تخصصی ادبیات داستانی) بارثاوا منتشر شد.

بارثاوای دوم

به گزارش کتاب نیوز، شماره دوم دوره جدید فصلنامه بارثاوا با مدیرمسئولی علی رزاقی بهار، زیر نظر شورای سردبیری (سروش مظفرمقدم، علی صنعوی، محمد میرشاهی) و با همراهی فاطمه زنده‌بودی و مهدی صابریPبه عنوان دبیران تحریریه منتشر شد.

محله بارثاوا به داستان، روایت، ترجمه داستان، معرفی کتاب و نقد کتاب در ژانر ادبیات داستانی می‌پردازد.

در این شماره از بارثاوا داستان‌های تاج محل؛ بارسلونا والنسیا؛ ماهیان دریای خشک؛ آرام آرام همه چیز تمام می شود؛ ماسک فیلتردار N۹۸؛ وقتی پرستوه ها کوچ می کنند و... منتشر شده‌اند.

یادداشت‌ها، روایت‌ها و ترجمه‌هایی از محمد عزیزی، کمال بهروزکیا، محسن مدیرشانه‌چی، علی صنعوی، فاطمه‌زنده بودی، مژده الفت، سمیه کاظمی حسنوند، آرش محمودی، حمید بابایی، رضا مهدوی هزاره، نسترن مکارمی، نوید فرخی، کریم بارزی، عیسا شریعتی و... نیز در این شماره دیده می‌شود.

محمدباقر کلاهی اهری، افشین شحنه‌تبار، هادی تقی‌زاده و رضا سلیمان نوری اعضای شورای سیاست‌گذاری فصلنامه فرهنگ و ادبیات بارثاوا هستند.

شماره دوم فصلنامه بارثاوا ویژه زمستان ۱۴۰۰ در ۱۹۶ صفحه و قیمت ۴۰ هزار تومان در کتابفروشی‌های معتبر عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...