دیوید دیوپ [David Diop] نویسنده فرانسوی زاده ۱۹۶۶ رماننویس و پژوهشگر ادبیات قرن هجدهم و دانشیار اهل فرانسه است. دیوید دیوپ در دانشگاه پو تدریس میکند. او برای نگارش کتاب برادر روحی که به انگلیسی با عنوان متفاوت «شبهنگام همه خونها سیاه است» [At Night All Blood Is Black] ترجمه شده، در سال ۲۰۲۱ برنده جایزه جهانی من بوکر شده است. این کتاب در ایران با ترجمه رعنا موقعی و از سوی نشر مهری منتشر شده است. این مترجم در رشته مترجمی زبان انگلیسی وارد دانشگاه شده است ولی بهدلیل علاقهاش به ادبیات تغییر رشته داده و در رشته ادبیات انگلیسی ادامه تحصیل داده است.
![دیوید دیوپ [David Diop] شبهنگام همه خونها سیاه است» [At Night All Blood Is Black]](/files/162270699389881366.jpg)
در دوران دانشجویی مدام ترجمه میکرده است. بعد از فارغالتحصیلی با وجود علاقه وافر به موسیقی و تدریس آواز کلاسیک و پیانو و تدریس زبان انگلیسی در آموزشگاه زبان و مدارس غیرانتفاعی غرب تهران، بهصورت حرفهای به ترجمه روی آورده و کتاب «رؤیای دیرین من» که مجموعهای از اشعار شاعران بزرگ جهان است، در ۱۳۹۲ به چاپ رسید. از آن پس پیوسته به ترجمه مشغول بوده، برای مثال از کتاب لینکلن در برزخ اثر جورج ساندرز (برنده جایزه منبوکر ۲۰۱۷) و تحصیلکرده اثر تارا وستوور میتوان نام برد. البته سه اثر دیگر نیز ترجمه کرده که هنوز چاپ نشدهاند. آخرین کتاب او «شبهنگام همه خونها سیاه است» بود و نامههای پروست به همسایهاش نیز در دست چاپ است. درباره دیوید دیوپ این برنده جایزه بکر با رعنا موقعی گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
دیوید دیوپ نویسنده فرانسویست که برای رمان «شبهنگام همه خونها سیاه است» جایزه بینالمللی کتاب را از آن خود کرد، کمی درباره سبک داستاننویسی این نویسنده توضیح دهید.
در این اثر جریان سیال ذهن، لایههای زیرین وناخودآگاه ذهن و عدم رعایت خطی زمان مشهود است. سبکی ادبی که عمیقاً به تحلیل و موشکافی فردی آسیبدیده از جنگ میپردازد. گرایشی ادبی که براساس برهمزدن آموزههای پیشین از رمانهایی با مضمون جنگ شکل گرفته و مفهومی قابلتوجه برای مخاطب دربَر دارد. دیوپ به سبک و سیاق خود مینویسد و جهان داستانیاش با دیگران تفاوت چشمگیری دارد و در این اثر چنان به روانکاوی شخصیت میپردازد که خواننده را مجذوب خود میکند. وی با شگردی مدرنیست، نو و بدعتگرانه چون تکگویی درونی و جریان سیال ذهن این اثر را خلق کرده است.
با اینکه نویسندهها اغلب به نقاط مشترکی چون مرگ قهرمان یا کمرنگ شدن طرح و شخصیت میرسند اما دیوپ شخصیتی کاملاً مستقل در عرصه رمان نشان میدهد و ساختار رمان براساس پتانسیلی درونی شکل میگیرد. او مفهومی ژرف را کوتاه و مفید بدون کلمهای اضافه بیان میکند، این سبک را میتوان جنبشی آگاهانه علیه سنتهای رماننویسی دهههای پیشین دانست. در این اثر هرگز با قهرمانی که پیشتر در رمانهای دیگر میشناختیم روبهرو نمیشویم. فضای خشنی که در سرتاسر رمان سیطره دارد تکاندهنده است و درنهایت تحسین و تأمل خواننده را برمیانگیزد.
میدانیم که دیوپ استاد دانشگاه و چهره آکادمیک است، این جنبه کاری او چقدر در اثرش قابلدرک است و چه تأثیری بر کارش داشته است؟
این سؤالیست که خود نویسنده باید به آن پاسخ دهد اما باید بگویم دیوید دیوپ تمایل دارد داستانهایش را در شکافهای تاریخی جستوجو کند چنانچه با خواندن نامههای سربازان فرانسویای که در جنگ جهانی اول میجنگیدند این اثر را خلق کرده است. در ۲۰۱۲ اولین رمان او با عنوان «۱۸۸۹، جاذبه جهانی» که هم تاریخ فرانسه است و هم آفریقا منتشر شد؛ در این رمان سفر یک هیات را از سنگال به فرانسه روایت میشود که در ۱۸۹۹ برای بازدید از نمایشگاه جهانی پاریس به این شهر سفر کردند. هفت سال بعد در ۲۰۱۹ یک اثر پژوهشی منتشر کرد که آن نیز بهگونهای پیوند ادبیات و تاریخ است. در ۲۰۱۸ دومین رمان وی، «شبهنگام همه خونها سیاه است» منتشر شد که در همان سال انتشار نامزد چند جایزه معتبر ادبی فرانسوی از جمله گنکور شد.
کمی درباره داستان کتاب توضیح دهید.
آلفا نادیه، راوی رمان از اعضای گردان تیراندازان سنگال بود، گردانی که تحت فرماندهی «نیروهای استعماری» در ۱۸۵۷ شکل گرفت، دههها اصلیترین بخش از «ارتش سیاهان» بود و عاقبت در ۱۹۶۰ منحل شد. رمان روایتی مهیج و پیچیده از جنگ، استعمار، خشونت و دوستیست. فرانسه در جنگجهانی اول بیش از ۱۳۵ هزار تفنگدار آفریقایی را در جبهههای اروپا مستقر کرد که حداقل ۳۰ هزار نفر از آنها کشته شدند. از آنها بهعنوان تفنگداران سنگالی یاد میشود.
آلفا نادیه جوانی سنگالیست که داوطلبانه بنا به پیشنهاد دوستش عازم جبهه جنگ میشود و در اثر یک سانحه دلخراش تعادل روحی خود را از دست میدهد و چنان خشونتی از خود نشان میدهد که فرماندهان او را به پشت جبهه جنگ میفرستند. در پشت جبهه آلفا به مرور خاطراتش میپردازد و همین امر باعث میشود بخش زیادی از خصوصیات فردی وی بر مخاطب آشکار شود.
وحشیگری و سبعیت جنگ او را به جنون میکشاند و مرگ دردناک و جگرسوز دوستش باعث میشود آلفا احساس گناه کند که حاصل آن خشونتیست که در او عصیان میکند و زمانی که این صراحت و خوی وحشیگریای که در آلفا بیدار شده دیگر برای فرماندهان منفعتی بههمراه ندارد او را به پشت جبهه میفرستند. راوی همان سربازیست که سبعیت جنگ او را به جنون کشانده و خود چندین بار اذعان میدارد که تمام قتلها در ناکجاآباد رخ میدهند. وی در کودکی مادر خود را از دست داده و آسیبهای روانی ناشی از آن به شکل فروپاشی روانی و بحران هویت در وی نمود یافته است. نویسنده با مهارتی مثالزدنی مخاطب را با احساسهای متناقضی چون لذت و انزجار درگیر میکند.
میدانیم که رمانهای زیادی با موضوع جنگجهانی نوشته شده است بهنظر شما این اثر چه وجه متمایزکنندهای دارد؟
استقبال از آثار مرتبط با جنگجهانی اول، نشان میدهد با گذشت بیش از صد سال از این جنگ هنوز ناگفتهها و حقایق جذاب بسیاری درباره آن وجود دارد که میتواند دستاویز خلق آثار ادبی و هنری قرار گیرد. بیشتر رمانهایی که موضوعشان جنگجهانیست دیدگاهی تاریک از جنگ را به نمایش میگذارند اما کمتر به زندگی شخصی سربازان و تجربه زیست آنها از جنگ میپردازند. تفاوت این رمان با دیگر آثار مربوط به جنگجهانی اول پسزمینه خاص این رمان است که در آن دیوپ به بیعدالتی و مسائل مربوط به سیاهان و سلطهای براساس نژاد و خشونت استعماری پرداخته که در همه جهان وجود دارد.
دیوید دیوپ میگوید رمان او تاریخی نیست چون بهطور دقیق به گردانها، مکانها و تاریخها اشاره نکرده است: «میخواستم نشان دهم که این شخصیت مانند بسیاری دیگر از سربازان نمیدانست کجای خط مقدم است.» در جنگجهانی اول فرماندهان سربازان آفریقایی را شکلاتهای وحشی و خونآشام مینامیدند تا بهنفع جنگ از آنها بهرهبرداری کنند درواقع سیاهان برای دشمن سربازان سیاه وحشی بودند و برای فرانسه سربازان سیاه شجاع. دیوپ در این سبک رمان بسیار موفق بود و توانست صدای سربازان جوان را به گوش مخاطبان برساند. درنهایت «شبهنگام همه خونها سیاه است» درباره سبعیت و ویرانگری جنگ است.
بهعنوان مترجم چه ویژگیهایی در یک اثر شما را به ترجمه آن ترغیب میکند؟
بهرهگیری از تخیل و خلاقیت برای من از اهمیت ویژهای برخوردار است. اثری که حاصل فرایند تخیل و خلاقیت نویسنده را در قالب شخصیتها، عناصر، فضا و خط داستانی بهنمایش بگذارد. استفاده از آرایههای ادبی نیز ضروریست چون با استفاده از استعاره، کنایه، ایهام، تشبیه و مجاز خواننده از دنیای واقعی فاصله گرفته و با دنیایی که ساخته ذهن نویسنده است همراه میشود. تنوع نیز خصیصه دیگریست که مرا جذب میکند؛
این تنوع نه تنها در عرصه زبان و استفاده از ظرفیتهای عظیم واژگانیست، بلکه به مفهوم و قالب نیز تسری پیدا میکند. حسها در هم میآمیزد و خواننده مقصود نویسنده را احساس میکند. هنجارگریزیهای زبانی و شکستن چارچوبهای معمول نیز اهمیت ویژهای دارد درواقع طرح درونمایههای یکسان در قالبهای متنوع است که اثری ادبی را درخور توجه میکند درحقیقت آثاری که از سبکوسیاق ثابت و یکسانی که مبنایی مشخص و تعریفشده داشته باشد پیروی نمیکنند را ترجیح میدهم.
چه کتابی در دست ترجمه دارید؟
ترجمه کتاب نامههای پروست به همسایهاش به اتمام رسیده است و در دست ویراستاریست. این اثر دربرگیرنده ۲۹ نامه است که پروست با جدیت و با لحنی مؤدب و محبتآمیز و کنایههایی گیرا و روشی متمدنانه در جستجوی سکوت و آرامش است.
هفت صبح