طرح یکی از مشهورترین آثار معمایی آگاتا کریستی به نام قتل راجر آکروید همواره خوانندگان را شگفت‌زده کرده است. اما اکنون پیچیدگی تازه‌ای به وجود آمده است. آیا این طرح متعلق به خود نویسنده است یا آن را تقلید کرده است؟ یک مترجم ساکن نروژ، مدارک تازه‌ای درباره این اثر خالق خانم مارپل و هرکول پوآرو پیدا کرده است.

آگاتا کریستی

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، شواهد تازه نشان می‌دهد که احتمالا کریستی طرح رمان قتل راجر آکروید را از یک نویسنده تحسین‌شده نروژی وام گرفته است. لوسی مافِت، مترجم انگلیسی ساکن نروژ، رد منبع الهام احتمالی داستان کریستی را در یک مجله قدیمی انگلیسی پیدا کرده است. در این مجله قدیمی، داستانی از استاین ریورتون با نام ارابه آهنی با طرحی مشابه قتل راجر آکروید منتشر شده است. مافت می‌گوید که باید سوال کنیم که داستان کریستی دست کم تحت تاثیر داستان معمایی ریورتون قرار گرفته است؟

کتاب کریستی در سال ۱۹۲۶ منتشر شد و به سرعت خودش را به عنوان اثری کلاسیک در این ژانر، ثابت کرد. و از ۹۴ سال پیش تا کنون، طرفداران کریستی و ناشران، جلوی افشای هویت قاتل داستان را گرفته‌اند.

ابزار ادبی که این اثر از آن بهره برده، این است که فاش می‌شود راوی داستان، همان قاتل است. جیمز پریچارد، نوه آگاتا کریستی و مسئول انتشار آثار او می‌گوید: «راجر آکروید به همین دلیل بعد از انتشار بحث‌برانگیز شد و موجب شد او به عنوان نویسنده به شهرت برسد. بعضی فکر می‌کردند این عادلانه نیست، چون قوانینی در داستان‌های جنایی وجود داشت.»

شباهت کلیدی اثر کریستی و داستان نروژی برای مافت وقتی روشن شد که او ترجمه خودش از اثر ریورتون را آغاز کرد. این داستان در نروژ اولین بار در سال ۱۹۰۹ منتشر شد و از آن زمان به بعد رمان ارابه آهنی ریورتون از طرف انجمن رمان‌نویسان جنایی نروژ به عنوان بزرگترین اثر در این ژانر شناخته شده است. 

اسون الوستد که رمان‌های جناییش را با نام استاین ریورتون منتشر می‌کرد-عکس: موزه اسلو

با این حال تا کنون شباهت طرح دو داستان ی تصادف به نظر می‌رسید، چرا که رمان ریورتون تا بعد از انتشار قتل راجر آکروید در انگلیس منتشر نشده بود. در حقیقت رمان ریورتون به زبان انگلیسی تا پیش از سال ۲۰۰۵ دسترس نبود و کریستی هم اثر را به زبان نروژی نخوانده بود.

با این حساب، اگر مافت مدرک تازه‌ای رو نمی‌کرد، پرونده ماجرا بسته می‌شد. او مدرکی آنلاین پیدا کرد که نشان می‌دهد داستان ریورتون تنها یک بار در مجله ادبیات جنایی انگلیسی آن دوره منتشر شده است: مجله بهترین داستان‌های ماجراجویانه و معمایی (Tip Top Stories of Adventure and Mystery). این مجله قبل از ادغام در مجله سوورن (Sovereign) به مدت شش ماه بین سال‌های ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۴ منتشر شد. مافت نسخه‌ای نادر از این مجله را در کتابخانه بریتانیا پیدا کرد. 

به گفته مافت، برایان شروود رابط او، تایید کرده است که در آوریل ۱۹۲۴ مجله مذکور ترجمه‌ای از داستان ارابه آهنی ریورتون را منتشر کرده است. اکنون مافت دریافته است که ارتباطی احتمالی میان داستان کریستی و ریورتون وجود دارد. سخنگوی انتشارات لایتنینگ که ناشر ترجمه مافت از داستان ریورتون است، می‌گوید: ما ادعا نمی‌کنیم که کریستی قطعا طرح داستان ریورتون را وام گرفته است. البته که خود کریستی همیشه به تصادفات بدگمان بود.

در حال حاضر دو منبع الهام شناخته شده برای کتاب قتل راجر آکروید وجود دارد. کریستی بعدها از لرد مانباتن به خاطر پیشنهادش مبنی بر قاتل بودن راوی داستان، تشکر کرده بود. در همان نامه، او گفته بود که جیمز، برادرشوهرش هم با سوار کردن چنین کلکی در روایت موافق بوده است.  

اما آیا ممکن است کریستی داستان ریورتون را خوانده یا از آن باخبر بوده باشد؟ مافت می‌گوید: «خوب از نظر زمانی جور در می‌آید. خود کریستی هم داستانی در مجله سوورن با نام مستعار ماری وست‌ماکوت در ژانویه ۱۹۲۶منتشر کرده است.» 

پریچارد با هر مطلبی که دال بر نیاز مادر مادربزرگش مبنی بر کمک گرفتن از مردها در ساخت طرح داستان باشد، محتاطانه برخورد می‌کند. به هر حال او معتقد است که این ایده نیست که یک کتاب خوب می‌سازد، بلکه به شیوه پیاده کردن ایده برمی‌گردد. او می‌گوید: «ممکن است او داستان را خوانده باشد، چرا که او زیاد مطالعه می‌کرد، اما این هم محتمل است که نخوانده باشد.» 

ریورتون نام ادبی کریستوفر الوستد اسوندسن است. او در جوانی نام خود را به اسون الوستد تغییر داد و وارد حرفه روزنامه‌نگاری شد، قبل از این که در سال ۱۹۰۴ به نوشتن داستان‌های جنایی تغییر مسیر دهد. 

برای مافت، که یکی از طرفداران آگاتا کریستی است، قدرت کتاب ریورتون در مدیریت محیط توسط مجرم نهفته است که نشانگر وضعیت ذهنی آشفته او است. مافت می‌گوید: این اثر بیشتر مطالعه جنون است و آن از این چشم‌انداز به عنوان استعاره استفاده کرده، در حالی که کریستی به قابی کوچکتر بسنده کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...