• 21 بهمن 1384

    آنتوان-دوسنت-اگزوپری

    پدر خود را در کودکی از دست داد، در 1914 برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت... به فرانسه بازگشت تا به مدرسه نیروی دریایی وارد شود و با آنکه در امتحانات ورودی پذیرفته شد، در قسمت شفاهی مردود گشت. پس به مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته معماری وارد شد، اما به هنگام خدمت نظام وظیفه در استراسبورگ به نیروی هوایی ارتش پیوست و شغل خلبانی را برای آینده خویش برگزید و سالها در راههای هوایی فرانسه - آفریقا و فرانسه-آمریکای جنوبی پرواز کرد. ...

Loading
پسر شاهی توانا... شاهزاده از او طلب اندرز می‌کند و شاه فرزانگی خود را که طی عمری دراز در تماس با انسان‌ها اندوخته است به او منتقل می‌کند... این اثرِ پس از مرگ من است... نوعی یادداشت‌های روزانه‌ی خصوصی... رازگویی طولانی و صبورانه‌ای که انسان به هنگام فرورفتن در تفکر و سیرونظر با خود می‌کند... «قلعه‌ی روح» برای یوحنا ...
هواپیما هربار حدود 2000 کیلومتر از بالای صحرا طی می‌کند... اگر اجباراً به سطح زمین پایین بیاید در خطر این هست که با گلوله‌ی تفنگ قبایل متعصب سوراخ سوراخ شود... زندگی‌کردن عبارت است از گفتگوی دو به دو با مرگ، همواره رفتن و باز هم رفتن و فضای تازه را پیوسته دورتر یا بالاتر جستجوکردن... مرگ پیش از او به سراغ محبوبه‌اش، رفته بود؛ همان زنی که با همه‌ی لطافت و ظرافت آسمانی‌اش از گوشت و پوست و خواهشِ نفس ساخته شده بود ...
اجرای صوتی ترجمه احمد شاملو از کتاب «شازده کوچولو» اثر آنتوان دوسنت اگزوپری با هنرنمایی مهوش افشاری در نقش شازده کوچولو، احمد شاملو (راوی)، عزت‌الله مقبلی (جغرافی‌دان)، بهزاد فراهانی (روباه)، مهدی فتحی (پادشاه)، صدرالدین شجره (تاجر)، احمد آقالو (خودپسند)، نوشابه امیری، بیوک میرزایی، سوسن مقصودلو، نورالدین شجره و رضا فیاضی ...
همه می‌خواهند بشریت را تغییر دهند، اما هیچ‌کس به تغییر دادن خودش فکر نمی‌کند!... اسب‌ها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آن‌ها هم مثل ما جنگ را تحمل می‌کنند، اما لااقل کسی از آن‌ها نمی‌خواهد ثبت‌نام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسب‌های بیچاره، ولی آزاد! افسوس که شور و اشتیاق کثافت فقط برای ماست... بهترین کتابی ا‌ست که در دو هزار سال گذشته نوشته شده‌است! ...
سنت اگزوپری به حیوانات وحشی زیادی دسترسی نداشت، بنابراین نقاشی‌هایش را بر اساس چیزهایی که توانست بیابد پایه‌ریزی کرد. با الهام‌ گرفتن از زندگی شخصی‌اش، او بسیاری از کاراکترها را از روی شخصیت‌های واقعی الگوبرداری کرد. سگ پشمالوی دوستش گوسفند شد و سگ باکسرِ خودش، ببر... «شازده کوچولو» اولین بار در سال ۱۹۴۳ به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی در ایالات متحده منتشر شد. با توجه به دیدگاه‌های سیاسی جنجالی او، کتاب‌های اگزوپری در فرانسه اجازه انتشار نیافت. ...
در خلوت پرواز، هر کوه، هر دره، هر خانه، در نظر خلبانی که آسمان را «می­‌روبد»، همراهی است که آدمی نمی­‌داند دشمن است یا دوست. وی از غرور خلبان سخن می­‌گوید که خود را مسئول محمولات پستی احساس می­‌کند، گویی فی‌­الحال مرکز مناسبات انسانی است ... تنها هنگامی که با برادران خود، در پرتو هدفی مشترک که در بیرون از وجود ما جای می­ گیرد، پیوند می­­ یابیم تنفس می­ کنیم و تجربه به ما نشان می ­دهد که دوست داشتن به هیچ روی این نیست که به یکدیگر بنگریم، بلکه این است که با هم یک جهت را بنگریم. ...
در حال بارگزاری ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی است در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در انقلاب مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان جای م ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...
نقطه‌ی شروع نوشتن، همیشه همین است: یک جمله‌ی درست و واقعی... می‌دانی، همه‌ی ما هر روز، هر کدام به شکل و شیوه‌ای، لت‌وپار می‌شویم... او از جنگ منزجر بود و هم‌زمان جنگ وی را به هیجان می‌آورد... هنوز «گذشته» برایت نوستالژیک نشده تا در دام رمانتیک کردن گذشته بیفتی... برای بسیاری «برف‌های کلیمانجارو»، روایت حسرت و پشیمانی است. اما برای جان مک‌کین، این داستان، روایت پذیرشِ همراه با فروتنی و امید بود و مُهر تأیید دیگری بر این که «زندگی، ارزش جنگیدن دارد.» ...