کتاب «از آسمان به گل‌سرخ؛ نامه‌های عاشقانه آنتوان و کنسوئلو دوسنت اگزوپری» [Correspondance : 1930-1944] ویراسته آلبن سریزیه [Alban Cerisier] با ترجمه ابوالفضل الله‌دادی منتشر شد.

از آسمان به گل‌سرخ؛ نامه‌های عاشقانه آنتوان و کنسوئلو دوسنت اگزوپری» [Correspondance : 1930-1944]  آلبن سریزیه [Alban Cerisier]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در پیشگفتار این کتاب آمده است: «این‌نامه‌ها که از سرتاسر دنیا ارسال شده‌اند، وجه پنهان زندگی آنتوان و همسرش را فاش می‌کنند؛ همسری که سال‌هایست حضورش در زندگی‌نامه‌های شوهرش کاملا حذف شده است. وجود «کنسوئلو» اغلب خلاصه می‌شود به جمله گنگی در خاطرات آندره ژید که البته باعث نمی‌شود «ژید» با خواندن نامه‌ای از «کنسوئلو» که «آنتوان» به او نشان داده بود، شگف‌زده نشود! بله زوجِ «آنتوان» و «کنسوئلو» واقعا با معیارهای وقت و نمونه بورژواییِ یک زندگی بسیار اتو کشیده نمی‌خواند؛ «انتوان» و «کنسوئلو» به‌عکس، زندگی‌ای پر جنب و جوش و خانه‌به‌دوشی را در پیش می‌گیرد و سرپناهشان در سرتاسر دنیا خانه‌های موقتی است.فرقی ندارد چه قرنی باشد، همیشه پرمخاطره است که با قوانین جاری خود را وفق ندهی و از پیمودن مسیر یکنواخت زندگی‌ای که جامعه کمابیش به تو تحمیل می‌کند سر باز بزنی.

در نوشته پشت جلد کتاب که بخشی از مقدمه مترجم است، می‌خوانیم: «کنسوئلو دو سنت اگزوپری شخصیت مهمی در زندگی آنتوان دو سنت اگزوپری بود؛ آنقدر مهم که الهام‌بخش شازده کوچولو شد؛ آن‌قدر عزیز که «آنتوان» اقرار می‌کند، می‌خواسته اثر جاودانه‌اش را به او تقدیم کند و دریکی از آخرین‌نامه‌هایش افسوس می‌خورد که چرا این‌کار را نکرده است.

با وجود این، شگفت‌انگیز است که گرچه «کنسوئلو» نقشی چشمگیر در زندگی و آثار «اگزوپری» داشته است، بسیاری ترجیح‌ داده‌اند که راجع‌به او سکوت کنند و حتی در اغلب زندگی‌نامه‌های نویسنده حرف چندانی از او به میان نمی‌آید.

«آنتوان» و «کنسوئلو» اول‌بار در آرژانتین دیدار کردند. در دم عاشق هم شدند. «آنتوان» دعوتش کرد سوار هواپیما بر فراز آسمان پرواز کنند. در طی همین پرواز خطرناک و نمایشی بود که «آنتوان» از «کنسوئلو» که از ترس می‌لرزید خواستگاری کرد، و این آغاز قصه‌ای شد عاشقانه و پر فراز و نشیب که لحظاتش در کتاب ثبت شده است.

نامه‌های این کتاب روایت دو زندگی است: زندگی زنی که از پس پرده‌های زمان به زیبایی پدیدار شده است و زندگی نویسنده‌ای خلبان که آن‌طور که خود می‌گفت تنها با مرگ به آرامش می‌رسید و وعده می‌داد که در ابدیت چشم انتظار گل‌سرخ زندگی‌اش بماند.

این کتاب پیش از این با عنوان «تابستان من، آزادی من: نامه‌های آنتوان‌دو سنت‌اگزوپری به همسرش کنسوئلو (۱۹۴۴ - ۱۹۳۰)» با ترجمه علی نساجی‌زواره توسط انتشارات افکار جدید به چاپ رسیده بود.

کتاب «از آسمان به گل‌سرخ» در ۳۴۷ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و با قیمت ۱۹۰ هزار تومان در فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...