رمان «طراحی کودتا» تازه‌ترین اثر حجت بداغی توسط انتشارات مانیا هنر منتشر شد.

طراحی کودتا  حجت بداغی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات مانیاهنر رمان «طراحی کودتا» نوشته حجت بداغی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۲۱۶ صفحه و بهای ۶۲ هزار تومان منتشر کرد.

راوی این رمان تصمیم دارد برای کاری بزرگ کافه‌ای برپا کند. به شکل اتفاقی با دو نفر رفیق می‌شود که او را تا پایان کار همراهی می‌کنند. کار بزرگ طراحی یک کودتا بر علیه تمدن بشر است. و برای این منظور از هفت نفر دعوت به همکاری می‌کند: اوریپید، ژان ژاک روسو، فاکنر، ونگوک، کافکا، صادق هدایت، و مرگ...

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «روزی هم که عیسی صلیب را انتخاب کرد گویا چندان به گردش زمین گرد خود معتقد نبود. البته هم حقق داشت، تا کوپرنیک و گالیله چندین گپلر مانده بود، تازه در ملکوت، گرانش چندان معنایی ندارد. جاذبه در جایی بین سیب آدم و سیب نیوتون به تدریج پدید آمد. پس می‌شود گفت عیسی بن مریم خورشید ماه را از منظری متفاوت از منظر ما می‌دیده. کافیست سال‌های نوری را در مشت بگیری تا ببینی ماه نمی رود خورشید بیاید خورشید برود ماه بیاید. اگر در مرزهای کیهان بایستی و همراه با همه چیز بچرخی دیگر همه چیز به توانایی نور بستگی دارد، یا همه‌اش روز یا همه‌اش شب.»

حجت بداغی، رمان‌نویس، شاعر و منتقد ادبی است. به قلم او پیشتر کتاب‌های «روزهای عنکبوت: حکایت از تار طور تنیدن طهمورث»، «باختر در نزدیکی دشتان»، «من فکر می‌کنم من»، «قطار مردم»، «آشیل صدا» و مجموعه شعرهای «انجیل به روایت عیسی: ایلی! ایلی! لما سبقتنی؟» و «بهای انسان» منتشر شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...