نشست رونمایی از کتاب «تب خشکسالی» اثر علی‌الله سلیمی با حضور یوسف قوجُق منتقد، پرویز شیشه‌گران کارشناس کتاب و جمعی از اهالی کتاب در نشر صاد برگزار شد.

تب خشکسالی» اثر علی‌الله سلیمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از جام‌جم؛ یوسف قوجُق دراین نشست گفت:«من خیلی مفصل نقد این کتاب را می‌نویسم وبه آقای فلاح‌هاشمی هم گفتم این نقدی که می‌نویسم به دیده‌شدن این‌کتاب خیلی کمک می‌کند. تعدد شخصیت بسیاری دراین قصه است؛مثل فخرالدین (فخی) که یکی از شخصیت‌های اصلی است. ابراهیم (کُمیش حسن)، محمدولی، مهندس شهری وخیلی ازشخصیت‌هایی که کار شد. شخصیت‌های فرعی و مکمل، پیش‌برنده داستان هستند. آقای سلیمی این‌ها رادرساختار داستانی استفاده کرده وحضور زیادی هم درداستان ندارندو می‌آیند و می‌روند؛ وارد درونیات آنها نمی‌شود و نیازی هم ندارد، چون این‌ها پیش‌برنده داستان است و به توسعه داستان کمک می‌کند.» می‌شود تعمیم داد.

در ادامه قوجق گفت: «آقای سلیمی این خشکسالی و تاثیرات آن‌ بر زندگی روستایی‌ها را روایت می‌کند. مضامینی که در رمان است فکر می‌کنم بحران زیست محیطی وطبیعی، خشکسالی و پیامدهای اجتماعی است و اینکه چگونه این مسائل می‌تواند آن افراد را به تلاش و همدلی وادار کند. وبعضی ازاین شخصیت‌ها درکل داستان دندان‌گردند ودنبال خرید زمین‌هایی خیلی ارزشمند هستند که کشاورزها می‌خواهند بفروشند. از این موارد در نقاط دیگر کشورمان هم هست، مثل ترکمن‌صحرا، طوری‌که موضوع این کتاب را به جاهای دیگر هم می‌شود تعمیم داد. این مضامینی که عرض کردم ویژگی یک رمان چند‌لایه است. آقای سلیمی به‌خوبی زمین‌های ترک‌خورده و بیابان خشکی را که در تب دارد می‌سوزد، توصیف می‌کند.و این عنوانی که برای کتاب انتخاب کرده‌اند بی‌دلیل نیست.»

توصیف محیط روستا
«یکی از نقاط مثبت این رمان، توصیف دقیق و ملموس محیط روستا است که فکر می‌کنم اینها باعث می‌شود مخاطب با این وضعیت همذات‌پنداری کند. اثر آقای سلیمی، نثر خوبی دارد و یکی از نقاط قوت کار، توصیف زنده خشکسالی است؛ با این‌حال می‌شد این توصیفات هوشمندانه‌تر و با جملات کوتاه‌تری باشد که به روند کار کمک کند. موضوع دیگر، زاویه دید کار است که هوشمندانه عمل شده، خود آقای سلیمی به‌خاطر تجربه و منتقد‌بودنشان می‌دانند چه‌کار باید بکنند. ایشان به مخاطب همزمانی می‌دهد و وقایع در‌حال رخ‌دادن است. بعضی از شخصیت‌های اصلی هم چند‌بعدی هستند و خاکستری‌اند و این خوب است.»

«نقطه‌قوت دیگر، استفاده از نمادها است.به‌طور مثال، آب که نماد زندگی است وحتی مادرچاه.مفاهیم زیرپوستی هم در این کتاب وجود دارد که بخشی از آن به زوال اخلاقی اشاره می‌کند، مثل کسانی که از موقعیت پیش‌آمده در روستا سوءاستفاده می‌کنند و زمین‌ها را می‌خرند. یکی از ویژگی‌های داستا‌ن‌های بومی پرداختن به آئین‌ها است که نویسنده در این کتاب مطرح نکرده است.

خدا مردم را فراموش نکرده
علی‌الله سلیمی هم در این نشست گفت: «دراین داستان یک بحران محیطی مد‌نظرمن بود واین بحران زیست‌محیطی به بحران‌های انسانی هم دامن زد. ایده هم از زمانی که من به ولایت خمسه رفته بودم شروع شد و با روستاهایی که در آنجا بدون آب و یا خالی از سکنه بودند روبه‌رو شدم. به‌فکر پایان داستان هم بودم اما زمینه‌ای که در‌نظر گرفته بودم، مضمون ناامیدی داشت و این‌که همه مردم ناامید هستند اما در آخر ابر و رعد‌‌و‌برق‌هایی ظاهر می‌شود که این مفهوم را برساند که خداوند مردم را فراموش نکرده است. و این زمین‌ها احیا می‌شود و سرسبزی‌شان برمی‌گردد.»

...
علی‌الله سلیمی، متولد شش فروردین‌ماه سال۱۳۴۷در روستای «توپ‌قره» از توابع شهرستان خدابنده، در استان زنجان است. وی در سال‌های پایانی دهه هفتاد با شرکت در کلاس‌های داستان‌نویسی حوزه هنری وارد جرگه نویسندگی شد و داستان‌های اولیه او، در نشریات ادبی آن‌زمان به چاپ رسید. اولین مجموعه داستان مستقل وی با عنوان«زنی شبیه حوا» درسال۱۳۸۴ توسط نشر قو در تهران چاپ و منتشر شده است. دومین مجموعه داستان او با عنوان «باران جنوب» در سال۱۳۸۷ از نامزدهای دریافت جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور دربخش داستان دفاع‌مقدس بوده است. سلیمی در سال۱۳۸۸ به عضویت انجمن قلم ایران در آمده و سه دوره بازرس انجمن قلم ایران بوده است. او در‌حال حاضر در تهران به کار روزنامه‌نگاری و تدریس داستان‌نویسی مشغول است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...