رمان «سال سیل» به قلم مهرداد صدقی چاپ و منتشر شد.

سال سیل مهرداد صدقی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، داستان «سال سیل» در منطقه‌ای به نام گل‌دره رخ می‌دهد و با ماجرای دلدادگی صولت به ماه‌چهره شروع می‌شود اما حوادث روزگار، سرنوشت را به گونه‌ای دیگر رقم می‌زند. از طرف دیگر، سیل وحشتناکی که در این منطقه رخ داده و لرزش‌های گاه و بی‌گاهی که بر اثر موجودی عجیب ایجاد می‌َشود، داستان این رمان را شگفت‌انگیز می‌کند.

مهرداد صدقی در دیالوگ‌های این اثر از لهجه محلی استفاده می‌کند و همین امر باعث می‌شود تا حال و هوای رمان را مخاطب به خوبی درک کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «صولت با خودش زمزمه می‌کرد و بیل می‌زد. آنقدر خشم و کینه و بغض و غم در دلش وجود داشت که نمی‌دانست چه بگوید. گاهی این را مقصر می‌دانست گاهی آن را. گاهی تصمیم می‌گرفت دیگر به ماه‌چهره فکر نکند و برود سراغ یکی دیگر، باز دید نمی‌شود. تنها مونسش در این لحظات سگش بود که در سرما، در انتظار یک لقمه نان خشک، در کنار صولت ایستاده بود. بوی غریبه را حس کرد اما صولت همچنان کار داشت.»

مهرداد صدقی متولد سال ۱۳۵۶ در بجنورد است که در سال ۷۵ در رشته صنایع چوب و کاغذ دانشگاه گرگان پذیرفته شده و در همین دانشگاه مقاطع ارشد و دکترا را هم ادامه داده است. او با کتاب‌های طنز «آبنبات هل‌دار» و «آبنبات پسته‌ای» به شهرت فراوانی رسید. از دیگر آثار صدقی می‌توان به «مغز نوشته‌های یک جنین»، «مغز نوشته‌های یک نوزاد»، «نقطه ته خط»، «رقص با گربه‌ها»، «تعلیمات غیر اجتماعی» و.... اشاره کرد.

«سال سیل» نوشته مهرداد صدقی در ۲۲۰ صفحه در انتشارات کتاب کوچه با قیمت ۴۸ هزار تومان به چاپ رسیده و منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...