رمان «پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا» نوشته‌ احمد درخشان به تازگی راهی بازار کتاب شده است.

پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا احمد درخشان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این رمان در ۴۱۷ صفحه قطع رقعی با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۳۰ هزار تومان در نشر تا منتشر شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: داستان از این قرار است که سلیم در یک غروب سرد پاییزی از سر کار به خانه برمی‌گردد که کسی سر راهش سبز می‌شود و می‌گوید که راهش را گم کرده و نمی‌تواند به خانه بازگردد. از سلیم می‌خواهد که لطف کند و او را به کولش بگیرد...و این سرآغاز سرگذشت سلیم و دوالپاست. اما قرار بر این روال نمی‌ماند. موجود غریب شعبده‌های بسیار در آستین دارد و گفتنی‌ها و راز و رمزها در دل و زبان. او مرزهای گذشته و حال و آینده را درمی‌نوردد و پای جوان را به ماجراهای بسیاری می‌کشاند که شاید زمان بیشتری بخرد. سلیم اما در این میان به دنبال سرنخی است که شاید مفری و راه گریزی بیابد از تنگنایی که دچارش شده...

مجموعه‌ داستان‌های «تغییر مسیر باد قدغن است» و «مرده‌ نو» (نشر افراز) و رمان «مه‌مانی» (نشر هیلا) از کتاب‌های منتشرشده احمد درخشان است. او در حال بازنویسی و بازبینی آخرین رمان خود با عنوان «تصویرگر رقصِ شهر و آدم‌هایش» است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...