عصر روز یکشنبه طی مراسمی که در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد برندگان هفتمین جایزه ادبی شهید غنی‌پور معرفی و تقدیر شدند.

امیرحسین فردی، نویسنده و دبیر جایزه شهید حبیب غنی پور با تاکید بر اینکه در حوزه ادبیات نوجوان با فاجعه و خطر روبرو هستیم، در این مراسم گفت: بیشتر امکانات را در اختیار ترجمه آثار خارجی‌ها قرار دادیم و تالیف را فراموش کردیم.

وی با بیان اینکه کاش به جای تاسیس خانه ترجمه به خانه تالیف اهمیت می دادیم، تصریح کرد: برای این تناسب معکوس می‌توان تعبیر تهاجم فرهنگی را به کار برد.

نویسنده رمان «اسماعیل» همچنین نگارش آثار نازل ویژه نگر و کتابسازی را از دیگر معضلات ادبیات ایران دانست و افزود: کشور ما یک کشور آرمانگرا و انقلابی است که اگر نویسندگان ما مشغول کارهای نازل و ویژه و نوعی کتابسازی شوند، چه کسی باید کارهای بزرگ در عرصه ادبیات را انجام دهد؟ وی تاکید کرد: در حوزه ادبیات و تالیف، کار بزرگ کردن زحمت می‌طلبد و ملت ما نشان داده که اهل کارهای بزرگ است.

به گزارش کتاب‌نیوز در بخش داستان و رمان نوجوان "چرا دریا عصبانی شد؟" نوشته "جعفر توزنده جانی" برنده شد و جایزه یک و نیم میلیون تومانی را به همراه لوح تقدیر و تندیس دریافت کرد.

در همین حوزه "لاک پشت فیلی" جمشید خانیان حائز رتبه برتر شد و یک میلیون تومان جایزه به همراه لوح تقدیر دریافت کرد. هیئت داوران این بخش همچنین لوح تقدیر جشنواره به همراه دو سکه بهار آزادی را به نقی سلیمانی به خاطر نگارش مجموعه کتابهای پیامبر اکرم (ص) اهدا کرد. جایزه را همسر وی دریافت کرد که او نیز به توصیه نقی سلیمانی به زیبا اشراقی همسر زنده یاد قیصر امین‌پور اهدا کرد. سایر نامزدهای بخش داستان و رمان نوجوان عبارت بودند از: «کنار دریاچه، نیکمت هفتم» به قلم فرهاد حسن‌زاده، «کلاغ‌ها هم می‌میرند» از داوود غفارزادگان، «برف‌ها آب می‌شوند» به قلم محمد حنیف و «اندازه یک موش» نوشته سعید پوربابک. داوری این بخش را شهرام شفیعی، حمیدرضا شاه‌آبادی و ‌خسرو باباخانی برعهده داشتند.

در بخش زندگینامه داستانی کتاب "شب آن جایی که من بودم" نوشته شهرام شفیعی اثر برگزیده اول اعلام شد که جایزه نقدی یک میلیون تومان به همراه تندیس و لوح تقدیر را از آن نویسنده کرد. رتبه دوم این بخش به "خانه ابدی" نوشته داوود بختیاری دانشور اختصاص یافت. او برنده هفتصد وپنجاه هزار تومان به همراه لوح تقدیر شد.

جایزه سوم این حوزه نیز به ارزش پانصد هزار تومان و لوح تقدیر به کتاب "بابا محمد" اثر حسین فتاحی رسید. سایر نامزدهای بخش زندگینامه داستانی عبارت بودند از: «آخرین گلوله صیاد» نوشته داوود امیریان، «سهراب در آب» نوشته محمود جوانبخت و «نخلستان سرو» نوشته خسرو باباخانی.

در بخش داستان و رمان بزرگسال داوران طی چند نشست طولانی دو رمان "وقت نیایش ماهی‌ها" مصطفی جمشیدی و "دیلماج" حمیدرضا شاه آبادی را در مرحله نهایی پذیرفتند که بعد از عدم نتیجه گیری نهایی، یک داور دیگر (محمد کاظم مزینانی) به داوران اضافه شد تا با افزایش رای او به مجموع آراء، رمان "دیلماج" حمیدرضا شاه آبادی کتاب برگزیده غنی پور شود. شاه آبادی برنده دو میلیون تومان جایزه نقدی به همراه لوح تقدیر و تندیس جشنواره شد. در بخش بزرگسال و در گونه دفاع مقدس جایزه به کتاب "با جام‌های شوکران" نوشته عبدالمجید نجفی تعلق گرفت. او دو میلیون تومان به همراه لوح تقدیر و تندیس جایزه دریافت کرد.

احمد دهقان، زهره‌ یزدان‌پناه ‌قره‌تپه و ابراهیم حسن‌بیگی داوری آثار داستانی و رمان این بخش را برعهده داشتند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...