مثل هومر | اعتماد


تصور اینکه یک اثر ادبی، از همان اول با دستی غیر از نویسنده اصلی روی کاغذ بیاید، تصور عجیبی است. یکی از آن مضمون‌هایی که بورخس دوست‌شان داشت و در موردشان می‌نوشت. خورخه لوییس بورخس، اسطوره کتابخوانی و به قول اسپانیایی‌زبان‌ها «پیامبر خوانندگان» در داستان‌هایش سراغ چنین سوژه‌های محال و ممتنعی می‌رود؛ داستان یک تمدن خیالی به نقل از یک دایره‌المعارف خیالی (در «تلون، اوکبر، اوربیس ترتیوس»)، حل یک معمای پلیسی به مدد آموزه‌های عرفانی («مرگ و پرگار»)، بازآفرینی کامل یک نمایشنامه در دنیای واقعی («مضمون خائن و قهرمان»)، سنگ‌هایی که قدرت جادویی دارند («ببر آبی»)، کشف راز آفرینش روی خطوط بدن یک چیتا («مکتوب خداوند»)، مردی که در زمان به عقب برمی‌گردد و گذشته‌اش را تغییر می‌دهد («مرگ دیگر»)، ... و چیزهایی از این دست.

بورخس

ماجرای داستان نوشتن خود بورخس هم همین قدر عجیب است. او از همان جوانی به عنوان یک شاعر بزرگ در آرژانتین شناخته شده بود و با‌‌ همان شعر‌ها توانست به ریاست کتابخانه ملی هم برسد. اما بورخس به یک بیماری چشمی پیش‌رونده مبتلا بود که رنگ‌ها و تصویرها یکی‌یکی برایش محو می‌شد. درست همزمان با ریاست کتابخانه، بینایی‌اش کاملا از دست رفت و به قول خودش، خدا با او این‌طوری شوخی کرد. بورخس اما آن موقع هم دست از کتاب خواندن برنداشت، منتها این بار از دوستانش کمک می‌خواست تا برای او کتاب‌ها را بخوانند. ایده نوشتن آن داستان‌های کوتاه جادویی که او را از مرزهای آرژانتین بیرون برد، هم از همین‌جا آمد. به قول خودش داستان‌هایش را در دورانی که جهان را مثل هومر در تاریکی می‌دید، نوشت. یعنی در واقع، گفت.

آلبرتو مانگوئل، یک نویسنده دیگر آرژانتینی که در جوانی‌اش مدتی همنشین بورخس بود و برای او کتاب می‌خواند، بعدها خاطراتش از آن روزها را در کتاب «با بورخس» روایت کرد. او تعریف می‌کند که بورخس چگونه جملات داستان‌هایش را یکی‌یکی به او دیکته می‌کرد؛ بعد او هر جمله را چند بار برای بورخس می‌خواند؛ خود بورخس با تقلید صداهای مختلف، داستان را با این لحن‌های متفاوت تکرار می‌کرد؛ کلمات را زیاد و کم می‌کرد؛ دوباره جمله جدید را می‌شنید و می‌گفت و این کار آن قدر ادامه پیدا می‌کرد تا نهایتا به جمله دلخواه برسد. بعد همین طور یکی‌یکی جملات بعدی را امتحان می‌کرد تا یک پاراگرف بشود. بعد همین بازی تکرار را دوباره با پاراگراف انجام می‌داد و در واقع نگارش یک داستان کوتاه، روز‌ها زمان می‌برد. روشی برای نوشتن داستان در عین نابینایی، بلکه داستان نوشتنی بر اثر نابینایی. یکی از آن مضمون‌های بورخسی ناب.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...