کتاب «جوجه بغلی» [Bird hugs] نوشته‌ جد آدامسون [Ged Adamson] با ترجمه‌ مریم عظیمی به‌تازگی از سوی انتشارات مهرسا چاپ شده است.

جوجه بغلی» [Bird hugs] نوشته‌ جد آدامسون [Ged Adamson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، داستان درباره‌ جوجه‌ای است که با بقیه‌ پرنده‌ها فرق دارد. برنارد شبیه پرنده‌های معمولی نیست، بال‌های او خیلی‌خیلی بلند هستند تا حدی که نمی‌تواند پرواز کند. او همیشه غصه می‌خورد تا اینکه بعد از مدت‌ها اتفاقی می‌افتد و او یکی از توانایی‌های مهمش را کشف می‌کند، یک استعداد پنهان.

جد آدامسون، نویسنده و تصویرگر با استفاده از تکنیک آبرنگ تصاویر بسیار جذابی برای این کتاب ارائه می‌دهد رنگ‌ها بسیار ملایم و زنده هستند و این نکته با موضوع کتاب که مهربانی و ستایش دوستی است هم‌خوانی دلپذیری داشته باشد و کتاب را از سایر کتاب‌های کودک متمایز می‌کند.

کتاب «جوجه بغلی» به درک تفاوت‌های فردی و کشف استعدادها می‌پردازد؛ چراکه استقبال و ارج‌ نهادن به این تفاوت‌هاست که ما را به سر منزل مقصود و یا حتی فراتر از آن می‌رساند؛ مانند جوجه بغلی که با ویژگی متمایز خود توانست از جامعه‌ پرندگان فراتر برود.

«جوجه بغلی» در 36 صفحه، با شمارگان 1500 نسخه و به‌بهای 27 هزار تومان از سوی انتشارات مهرسا منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...