رمان «کوه مرگی» نوشته حسین عباس‌زاده توسط انتشارات سوه مهر منتشر شد.

کوه مرگی حسین عباس‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «کوه مرگی» با روایتی از خشم یک پزشک ایرانی از عراقی‌ها در زمان جنگ منتشر و راهی بازار نشر شده است.

جنگ ایران و عراق داستان‌ها و گفتنی‌های زیادی دارد و رمان «کوه مرگی» هم از زبان یک پزشک روایت می‌شود که در مواجهه با یک بیمار عراقی به یاد خاطرات خودش از جبهه می‌افتد. در ادامه از روی شباهت‌ها متوجه می‌شود که این بیمار عراقی فردی است که باعث اسارت خود او و شهادت دوستان همرزمش شده است. اینجاست که داستان اوج می‌گیرد و راوی تصمیم می‌گیرد انتقام خون همرزمان شهیدش را از بیمار عراقی بگیرد، اما این تصمیم با اتفاقات و ماجراهایی همراه است که...

از ویژگی‌های این اثر می‌توان به توصیف و فضاسازی مناسب و تأثیرگذار، پرهیز از سویه شعاری و قضاوتمندانه، پایان‌بندی و تأثیرگذاری که مخاطب را با خود همراه می‌کند، اشاره کرد. این کتاب در کارگاه قصه و رمان مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری تولید شده و مخاطبان آن گروه سنی جوان و بزرگسال هستند.

در بخشی از رمان «کوه مرگی» می‌خوانیم:

«وقتی باد و برف با هم قاطی می‌شدند یک جهنم یخ زده می‌شد. باد از بین کوه‌ها زوزه می‌کشید و روی برف‌ها می‌رقصید و پودر برف را به سر و صورتت می‌کوبید. باد و برف وقتی با هم دست به یکی می‌کردند بی رحم می‌شدند مثل یک حیوان درنده بی رحم. هر چه سر راهشان بود یخ می‌زد. شب‌هایی که باد بود اصلاً پست دادن فایده‌ای نداشت؛ چون نمی‌توانستیم رو به باد بایستیم. باید مدام پشت به باد می‌ایستادیم تا ذره‌های برف توی صورتمان نخورد. ذره‌های کریستالی یخ زدۀ برف مثل چاقو توی پوستمان فرو می‌رفتند».

«کوه مرگی» با شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه در 190 صفحهو با قیمت 55هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...