جایزه نوبل ادبیات، لوییز گلوک [Louise Elisabeth Glück] شاعر و مقاله‌نویس آمریکایی را به عنوان صد و هفدهمین برنده خود انتخاب کرد.

  لوییز گلوک Louise Elisabeth Glück 2020 nobel

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،  آکادمی نوبل در سوئد از لوییز گلوک شاعر آمریکایی را به عنوان برنده سال ۲۰۲۰ معرفی کرد.

جایزه لوییز گلوک برای «صدای شاعرانه او که نمی‌توان آن را اشتباه گرفت و زیبایی ریاضت‌کشیده که باعث می‌شود موجودیت فردی، جهانی شود» به گلوک تعلق گرفته است.

لوییز گلوک شاعر و مقاله‌نویس است و تا به حال موفق به کسب جوایز مختلف در آمریکا از جمله مدال بشردوستی ملی، جایزه پولیتزر، جایزه کتاب ملی، جایزه حلقه منتقدان کتاب ملی و جایزه بولینگن شده است. او بین سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ ملک‌الشعرای آمریکا بود.

او نخستین اثر خود را در سال ۱۹۶۸ منتشر کرد و تا به حال ۱۲ مجموعه شعر و تعدادی مقاله منتشر کرده است.

گلوک اغلب به عنوان شاعری مورد اشاره قرار می‌گیرد که در آثار خود از سبک اتوبیوگرافی بهره می‌برد و از اطلاعات زندگی شخصی خود در اشعارش استفاده می‌کند. با این حال آثار او محدود به این تم موضوعی نیست و آثار غنی احساسی او اغلب از افسانه‌ها، تاریخ و طبیعت استفاده می‌کنند تا درباره تجربه‌های شخصی و زندگی مدرن صحبت کنند.

گلوک در سال ۱۹۴۳ در نیویورک سیتی به دنیا آمد و در لانگ آیلند بزرگ شد. او در حال حاضر یکی از استادان دانشگاه ییل است و در کمبریج واقع در ماساچوست زندگی می‌کند.

این نویسنده تا به حال خودش به اثر تحلیل روانشناختی بر آثارش اشاره کرده و گفته مطالعاتش در زمینه‌های افسانه‌های باستانی، تمثیل‌ها و روایت‌های قدیمی روی او تاثیرگذار بوده‌اند. علاوه بر این، او می‌گوید از آثار لئونی آدامز و استنلی کونیتز الهام گرفته است. منتقدان و محققان ادبی هم می‌گویند می‌توان الهام آثار افرادی مانند رابرت لوول، رینر ماریا ریلک و امیلی دیکینسون را در نوشته‌های او دید.

سال پیش نوبل دو برنده معرفی کرد که شامل الگا توکارچوک نویسنده لهستانی و پیتر هاندکه نویسنده و نمایش‌نامه نویس اتریشی به عنوان برندگان سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ بود.

بین برندگان نوبل ادبیات تا پیش از این ۱۵ نویسنده زن این جایزه را به خانه برده بودند.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...