امسال مقرر شده است همزمان با روز جهانی داستان کوتاه، شهرکتاب مرکزی به سه داستان کوتاه برگزیده جوایزی را اهدا کند. مصطفی مستور، دبیر جایزه داستان کوتاه شهرکتاب، در خصوص شرایط این جایزه، هیات داوران و نحوه ارسال آثار  مطالبی را بیان کرد.

 او در ابتدا در خصوص اهمیت داستان کوتاه در دوران معاصر و دلیل برگزاری جایزه داستان کوتاه شهرکتاب  تصریح کرد: «داستان کوتاه به عنوان پر اقبال‌ترین قالب ادبی دو دهه گذشته علاقه‌مندان زیادی در ایران پیدا کرده ‌است. چه در میان علاقه‌مندان به نوشتن و چه در بین خوانندگان جدی ادبیات. به نظر می‌رسد که موج نیرومندی از نویسندگان داستان‌کوتاه در ایران وجود دارد که از بین آن‌‌ها داستان‌نویسان خوبی در آینده پدید خواهد آمد. هدف اصلی جایزه داستان کوتاه شهر کتاب در واقع  یافتن و معرفی این استعدادها است.»

 نخستین جایزه داستان‌کوتاه شهرکتاب همزمان با دومین سال برگزاری روز جهانی داستان کوتاه  در تاریخ 14 فوریه 2007 مصادف با 25 بهمن ماه  امسال به همت موسسه شهرکتاب اهدا خواهد شد.

 مستور در خصوص نحوه داوری این مسابقات و اسامی داوران گفت: داوران مرحله اول مسابقه داستان‌کوتاه  خانم هلن اولیایی‌نیا و آقایان علی خدایی و سید رضا شکراللهی هستند که این داوران در مرحله نخست از بین آثار رسیده، 60 داستان را برای مرحله دوم انتخاب خواهند کرد و در مرحله دوم  خانم بلقیس سلیمانی و آقایان  احمد اخوت، عباس پژمان، علی خدایی، محمد حسن شهسواری آثار را بررسی و از بین آن ها سه داستان برگزیده را انتخاب خواهند کرد. میزان جایزه و بخش‌های دیگری که برای بزرگداشت این روز در نظر گرفته شده در آینده اعلام خواهد شد.

 وی درباره نحوه ارسال آثار و مهلت ارسال تصریح کرد:علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را در چهار نسخه تایپ شده به آدرس: تهران، خیایابان حافظ شمالی، تقاطع زرتشت شرقی، موسسه شهرکتاب، طبقه چهارم، دبیرخانه «جایزه داستان کوتاه شهرکتاب» ارسال کنند. همچنین علاقه‌مندان به شرکت در این مسابقه می‌توانند آثار خود را از طریق  ایمیل  به نشانی  bookcity@gmail.com تا تاریخ 15 دی ماه بفرستند تا در مسابقه شرکت داده شوند.

مصطفی مستور به تشریح برنامه‌های روز جهانی داستان کوتاه پرداخت و یادآور شد: برنامه‌های اصلی روز جهانی‌داستان کوتاه در سه بخش تنظیم شده است که بخش اول همان‌طور که اشاره کردم برگزاری جایزه داستان‌کوتاه شهر‌کتاب خواهد بود. بخش دوم اختصاص دارد به بزرگداشت یکی از داستان‌کوتاه نویسان برجسته معاصر که اغلب داستان‌های کوتاه او به فارسی ترجمه شده باشند و خواننده فارسی زبان با آثار او آشنا باشد. به همین مناسبت یکی از برنامه های این روز سخنرانی سه نفر از منتقدان معاصر درباره سبک، زبان و درونمایه آثار این نویسنده خواهد بود. در خصوص انتخاب این نویسنده در حال رایزنی و مشاوره هستیم  و  امیداوریم تا هفته آینده نام این نویسنده را اعلام کنیم. بخش سوم برنامه هم تقدیر از کسانی است که در معرفی و گسترش داستان‌کوتاه در ایران همت بیش‌تری داشته‌اند. در این خصوص قرار است از یک ناشر که در ترویج هنر داستان کوتاه در ایران چه ترجمه و چه آثار  تالیفی تلاش بیشتری داشته است تقدیر شود. همچنین از یک مترجم که در ترجمه داستان‌های کوتاه به فارسی فعالیت بیش‌تری داشته است قدردانی شود. 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...