کتاب «جشن خرگوشها» نوشته محمد میرکیانی توسط انتشارات به‌نشر منتشر و راهی بازار نشر شد.

جشن خرگوشها محمد میرکیانی

به گزارش مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتاب‌های پروانه» است که این‌ناشر برای کودکان چاپ می‌کند.

محمد میرکیانی نویسنده این‌کتاب متولد ۱۳۳۷ در تهران است و کتاب‌های شناخته‌شده زیادی از جمله «قصه ما مثل شد» برای بچه‌ها نوشته است. «همیشه قصه‌ای هست»، «قصه ما مثل شد»، «حکایت‌های کمال» و «داستان‌های بی‌دانه» کتاب‌هایی از این‌نویسنده هستند که پیش‌تر توسط به‌نشر چاپ شده‌اند.

کتاب جدید میرکیانی درباره خرگوش‌هاست که جشنی به اسم جشن هویج دارند و در آن، دو بچه‌خرگوش گم می‌شوند. پدر و مادر دو خرگوش گم‌شده، نگران فرزندانشان هستند. در ادامه قصه مشخص می‌شود همه ماجرا زیر سر روباه‌هاست. این‌کتاب توسط سعید رزاقی تصویرگری شده است.

جشن خرگوش‌ها، جشنی در دنیای افسانه‌ساز خرگوش‌ها و دوستانشان است. در بخشی از قصه مشخص می‌شود یکی از خرگوش‌ها که بارباری نام دارد، دو بچه‌خرگوش را به طرف سرزمین روباه‌ها راهنمایی کرده تا طعمه آن‌ها شوند. در ادامه خرگوش‌ها با کمک خرگوش دانا و کلاغ خاکستری متوجه می‌شوند که باید برای نجات بچه‌هایشان، شیشه عمر دیو جنگل را بشکنند تا روباه‌ها فرار کنند...

این‌کتاب با ۱۴۰ صفحه به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...