ترجمه‌ی «مرد اسب» شامل هفت داستان کوتاه از ژوزه ساراماگو بیش از سه سال است که در انتظار مجوز نشر است.

به گزارش ایسنا، کیومرث پارسای که در حال حاضر به ترجمه‌ی «بینوایان»، اثر معروف ویکتور هوگو - نویسنده‌ی فرانسوی - از زبان فرانسه مشغول است گفت، ترجمه‌ی «مرد اسب» شامل هفت داستان کوتاه از ژوزه ساراماگو و رمان «همراهان اولیس» نوشته‌ی بنوا - نویسنده‌ی فرانسوی - به ترتیب با ترجمه از زبان‌های اسپانیولی و فرانسوی مدت بیش از سه سال است که در انتظار مجوز نشرند.

به گفته‌ی او، پیش‌تر از این اثر ادبی از زبان اصلی، تنها ترجمه‌ای از حسینقلی مستعان که بیش از 60 سال از انتشارش می‌گذرد و ترجمه‌ی خلاصه‌ای از آن به قلم شکیباپور ارائه شده بود.
این مترجم تاکنون ترجمه‌ی سه مجلد از این مجموعه‌ی پنج‌جلدی را به پایان رسانده است و ترجمه‌ی دو مجلد دیگر را در دست انجام دارد.
به گفته‌ی پارسای، پنج مجلد کتاب از سوی نشر سمیر با هم منتشر می‌شوند.
نشر شیرین و علم ناشران این کتاب‌ها هستند.

از سوی دیگر، به تازگی رمان «یازده دقیقه»‌ی پائولو کوئیلو با ترجمه‌ی پارسای از اسپانیولی توسط نشر شیرین منتشر شده است.
رمان «نقاشی» ساراماگو نیز برای اولین‌بار در حجم 300 صفحه با ترجمه‌ی او از زبان فرانسه از سوی نشر هنرکده به چاپ رسیده است.
از دیگر آثاری که با ترجمه‌ی پارسای به تازگی از سوی نشر سمیر چاپ شده‌اند، به «کوروش و ماندانا» نوشته‌ی اسکودری فرانسوی با ترجمه از فرانسه و کتاب «اسپیتاما نوه‌ی زرتشت» نوشته‌ی گور ویدال از زبان انگلیسی می‌توان اشاره کرد.

او همچنین گفت، به نگارش رمانی درباره‌ی دختر کوروش - آتوسا - بر اساس واقعیت‌های تاریخی مشغول است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...