نسترن فتحی در کتابی تحت عنوان «قهرمان جزیره‌ی لگوریسه» از ساکنان سرزمینی حرف می‌زند که در جستجوی شادی‌اند.

به گزارش مهر، این کتاب با تصویرگری رودابه ‌خائف برای مخاطبان بالای ده سال منتشر شده است.

«قهرمان جزیره‌ی لگوریسه» روایت زندگی کودکی است که در زیر تخت خود سرزمینی عجیب را کشف می‌کند: «لگوریسه اسم جزیره‌ زیر تخت امید است. تنها او اجازه‌ رفت‌وآمد به این جزیره را دارد و مسئول مراقبت از آن‌جاست. وقتی برای اولین بار اهالی لگوریسه را زیر تختش دید،‌ برایش تعریف کردند که چطور یک‌بار از دست روبات‌ها فرار کرده‌اند. گفتند حالا باید کسی مواظب جزیره باشد تا روبات‌ها دوباره حمله نکنند. امید هم قبول کرد قهرمان لگوریسه شود.»

در این کتاب امید یاد می‌گیرد که چطور بین زندگی با والدینش یعنی «با» و «مان» و تخیلاتش تعادل ایجاد کند. دوستی، کارگروهی و شیوه‌ تعامل با حیوانات دیگر نکاتی است که این اثر داستانی به آن اشاره دارد.

همچنین نویسنده با به کار بردن استعاری آهن و روبات و فرار اهالی جزیره که گروهی از حیوانات متنوع‌اند، به تاثیرات زندگی مدرن بر حیات سالم اشاره کرده است.

این رمان در 70صفحه منتشر شده و 9 هزار تومان قیمت دارد. شرکت انتشارات فنی ایران برای چاپ کتاب‌های خود از کاغذ جنگل‌های صنعتی پایدار استفاده می‌کند.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...