ادبیات در ترازوی ایدئولوژی | الف


بسیار اتفاق افتاده که چاپ نامناسب یک اثر باعث شده آنگونه که شایسته بوده دیده و خوانده نشود. «جهان بینی در ایران پیش از انقلاب» به قلم کلاوس پدرسن [Claus V. Pedersen] که توسط استاد احمد سمیعی (گیلانی) به فارسی برگردانده شده، پیش از این به عنوان بیست و نهمین ضمیمه‌ی «نامه فرهنگستان» منتشر شده بود، یکی از همین نمونه‌هاست.

جهان بینی در ایران پیش از انقلاب» به قلم کلاوس پدرسن [Claus V. Pedersen]

بی‌گمان جز معدودی از مخاطبان آن نشریه خاص و البته وزین آن را نخوانده مهجور مانده بود. استاد احمد سمیعی (گیلانی )، از اعضای پیوسته و قدیمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و یکی از ستونهای اصلی نشریه‌ی «نامه فرهنگستان» محسوب می‌شد و بدین اعتبار چندان عجیب نیست که این اثر را بدین روال منتشر کند. اما خوشبختانه به تازگی اثر حاضر در قالب کتابی مستقل توسط نشر هرمس به بازار آمده است. ناشری که چندی‌ست دوباره اوج گرفته و می‌رود به دوران موفق گذشته بازگردد.

درباره ادبیات داستانی ایران در سالهای پیش از انقلاب و پس از آن آثار گوناگونی نوشته شده است، و هریک به فراخور جذابیت یا اهمیت، رویکردی که نویسنده داشته مورد توجه قرار گرفته اند. آنچه کتاب کوچک کلاوس پدرسون را مورد توجه قرار می‎دهد؛ رویکرد متفاوت او و توجه‌اش به جنبه‌ای تقریبا مغفول مانده در این حوزه است.

باید پذیرفت که اغلب نویسندگان صاحب نام ادبیات معاصر از آغاز داستان نویسی جدی در ایران تا دو دهه نخست پس از انقلاب اسلامی به شکل آشکاری متاثر از دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف بوده اند و این مسئله به شکل مستقیم و غیر مستقیم در آثارشان انعکاس داشته است. حتی نویسندگانی که فرم برای‌شان از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و تجربه‌هایی پیشرو در این زمینه داشته اند از این قاعده مستثنی نبوده‌اند؛ نمونه‌اش هوشنگ گلشیری که با وجود توجه‌اش به ادبیات مدرن و تجربه‌های متفاوت در فرم، هیچگاه یکی را به نفع دیگری کنار نگذاشته است.

کلاوس پدرسون در این کتاب دوره ای تقریبا پنجاه ساله را مورد توجه قرار داده است (1920- تا 1970) در این مقطع گروهی از شاخص ترین نویسندگان ایرانی پا به میدان گذاشتند و تا سالهای سال بر نویسندگان پس از خود نیز تاثیر گذارده‌اند. نویسندگانی همچون محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، صادق چوبک، جلال آل احمد و هوشنگ گلشیری و این نویسندگان به عنوان چهره‌های شاخص از این حوزه مورد توجه قرار گرفته اند که تا چه اندازه در آثارشان متاثر از جهانبینی‌های ایدئولوژیک (و سیاسی) زمانه خود بوده‌اند. البته این بدان معنا نیست که پدرسون فقط به این چند نویسنده بسنده کرده است؛ او در این کتاب به ضرورت بحث هرجا که لازم شده به صورتی موجز به دیگر نویسندگان نیز پرداخته ویا اشاراتی گذرا به آنها داشته است.

به هر روی نویسنده کتاب ابتدا کوشیده نشان بدهد که در این دوره چه ایدئولوژی و یا جهانبینی‌هایی توسط نخبگان و روشنفکران (در متونی که منتشر کرده‌اند) مطرح شده است و همچنین میان ایدئولوژی و جهان‌بینی دوران پس از انقلاب و پیش از انقلاب چه رابطه و نسبتی وجود دارد. در این رهگذر نویسنده کتاب به مرور نوشته های چهار متفکر و ایدئولوگ مهم ایرانی در تاریخ معاصر (یعنی سید جمال‌الدین اسدآبادی، احمد کسروی، سید حسین نصر و علی شریعتی) نیز پرداخته و نتایج این نگاه را در فصول شش گانه کتاب می توان دید.

«جهان بینی در ایران پیش از انقلاب» با عنوان فرعی (تحلیل ادبی آثار چند نویسنده در بافت تاریخ افکار) از شش بخش اصلی تشکیل می‌شود که عناوین آنها به ترتیب زیر است : درآمد؛ به سوی واقعیتی نو و دیگرسان (سید محمدعلی جمالزاده)؛ واقعیت برونی، واقعیت درونی (صادق هدایت)؛ بازنهاد واقعیت (صادق چوبک، جلال آل احمد و هوشنگ گلشیری)؛ داستان‌های کوتاه در چشم انداز؛ و فرجام سخن.

کلاوسن نیز همانند بسیاری از محققان با اشاره به این که سابقه داستان نویسی متاثر از ادبیات غرب به اواخر قرن نوزدهم و در واقع ابتدای قرن بیستم بازمی گردد، اما سر آغاز داستان نویسی جدی ایران را داستانهای کوتاه صادق هدایت بر می‌شمرد و نه حتی داستانهای کوتاه گرد آمده در کتاب یکی بود یکی نبود جمالزاده. او معتقد است داستانهای این مجموعه به گرایش ادبی خاصی نزدیکی نداشته و نهایتا می توان در دسته حکایات آنها را جای داد. او برای این نتیجه‌گیری حتی به آرای منتقدان ایرانی نظیر رضا براهنی ارجاع می دهد. چنین شیوه‌ای در جای جای کتاب دیده می‌شود و می توان کتاب را پژوهشی دقیق و مبتنی بر استفاده از منابع فارسی و غیر فارسی متعد دانست. البته نویسنده کوشیده جانمایه کتابش بیشتر کیفیتی روایی داشته باشد تا صرفا تفسیری یا تحلیلی.

نویسنده در این کتاب به فراخور مجالی که داشته کوشیده افقی از سیر فکری اندیشمندان ایرانی را از عصر مشروطیت تا انقلاب اسلامی را ترسیم کند. باید به این نکته نیز اشاره کنیم که نویسنده بر این باور است که «داستان کوتاه یگانه نوع ادبی در ادبیات نوین ایران است که پروردگی تمام یافته و سراسر دوره موضوع مطالعه را فرا می گیرد» به همین دلیل نیز او در کتاب خود برای بررسی به سراغ نمونه‌هایی از میان داستانهای کوتاه رفته است.به هر روی این کتاب حاضر برای علاقمندان ادبیات داستانی معاصر ایران دارای نکاتی جذاب و خواندنی است که می‌تواند دریچه‌ای برای درک طیفی از آثار نوشته شده در مقاطع مختلف تاریخ معاصر باشد.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...