رمان «روشنایی روز ادامه‌ی تاریکای شب است» اثر حمید حیاتی توسط کتابسرای میردشتی راهی بازار نشر شد.

روشنایی روز ادامه‌ی تاریکای شب است حمید حیاتی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رمان «روشنایی روز ادامه‌ی تاریکای شب است» اثر حمید حیاتی به مشکل زن و شوهری می‌پردازد که در آپارتمان کوچکی زندگی می‌کنند. آن‌ها دو فرزند دارند. روزبه در مقطع ابتدایی درس می‌خواند و روشنک دانشجو است. مرتضی اعتقاد دارد ارضای غریزه‌ی جنسی همانند سایر تمایلات طبیعی مثل غذا خوردن باید مقدمات و آدابی داشته باشد. او که به تازگی بازنشسته شده می‌خواهد رنسانسی جسمی در این زمینه ایجاد کند. اما با وجود آن آپارتمان کوچک و فرزندان چگونه این کار انجام شدنی است. راهی که مرتضی پیدا می‌کند و ماجراهایی که در این راه بوجود می‌آید موضوع این رمان است.

قسمتی از کتاب:
تو از آن مردهايي نيستي كه در دل تاريكي با كنش و واكنشي ناچیز و بی‌جلوه که درخور غریزه‌ی جنسی والا نیست كنار همسرت بخوابي. دلت مي‌خواهد همه‌ی چراغ‌‌ها را روشن كني. آن‌قدر روشن كه چشم را بزند. نمي‌خواهي تاريكي مانع از ديدن جزئياتي شود كه در جواني آرزوي ديدن آن‌ها را داشتي. مي‌خواهي لحظه‌ی كاميابی داد بزني. نعره بكشي عين يك حيوان معصوم. مي‌خواهي رخساره در آن موقعیت پوشش زن‌هاي بازيگر فيلم‌هاي اغواگر را داشته باشد. تو فكر مي‌کنی همه‌ی مردها همين‌طور هستند. يعني وقتي با شريكشان خلوت مي‌كنند دوست دارند تصوير آن الگوي جنسي‌اي را كه در جواني حسرت‌اش را مي‌کشیدند و شب‌ها از آن حسرت آب به دهانشان خشك مي‌شد حالا به چشم خودشان ببيند.

رمان «روشنایی روز ادامه‌ی تاریکای شب است» اثر حمید حیاتی در 116 صفحه به بهای 55 هزار تومان توسط کتابسرای میردشتی راهی بازار کتاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...