یاسر نوروزی | شهروند


تصویرگری جذاب، داستان پرتعلیق، روایت خلاقانه هر آنچه در رمانی تصویری به دنبال آن هستید در کتاب «راز عروسکهای حلق‌آویز شده» پیدا می.کنید این نوع آثار در گروه کمیک استریپ یا رمان تصویری طبقه بندی می‌شوند و سابقه‌ای به درازای چندین دهه در جهان دارند. هرچند در سالهای اخیر مانگاهای ژاپنی گوی سبقت از آنها ربوده‌اند و تمام مخاطبان را در سراسر جهان به خود جذب کرده‌اند؛ انیمه‌های ژاپنی هم در این قضیه بی تأثیر نبوده‌اند.

خلاصه راز عروسکهای حلق‌آویز شده بهاره جابری

بهاره جابری کاری فوق العاده با کیفیت در سطح جهانی و قابل رقابت با کمیک استریپ‌ها یا مانگاهای خواندنی قدرتمند خارجی ارائه داده است. قصه برمی‌گردد به عصر قاجار و سرقت خلعت پادشاه و ماجرای قتلی که قرار است کارآگاه داستان آن را پی بگیرد. تصاویر کتاب به قدری جذاب هستند که خواننده قصه را رها نمی‌کند. به همین مناسبت گفت‌وگویی با مؤلف انجام دادیم:

تصاویری بسیار جذاب خلق کرده اید و قصه‌ای خواندنی نوشته اید چه رشته‌ای خوانده اید؟
خیلی ممنون رشته کارشناسی گرافیک و ارشد کارگردانی انیمیشن.

متولد چه سالی هستید و اهل کجا؟
سال ۶۶. اهل تهران هستم.

از چه زمانی کار تصویرگری را شروع کردید؟ اولین کارهای چاپی تان کدام‌ها بودند و چه زمانی منتشر شدند؟
کار طراحی داستان را از همان بچگی یعنی حتی قبل از اینکه خواندن و نوشتن را شروع کنم انجام می‌دادم. ۱۸ سالم بود که برای ویژه نامه «دنیای تصویر» یک داستان کوتاه کمیک کار کردم که پولی هم از این بابت نگرفتم. بعد از آن مشغول تصویرگری کتابهای درسی و کار متحرک سازی انیمیشن شدم و داستان‌هایم را در قالب مانگا در فضای نت منتشر می‌کردم.

فضای مجازی عرصه خوبی برای ارائه کارهای تصویری امثال شما که در این حوزه کار می‌کنند در اختیار قرار می‌دهد؟
از نظر حجم بالای مخاطب و راههای متنوعی که برای کسب درآمد و ارتباط بی‌واسطه با مخاطب در اختیار مولف می‌گذارد عالی است. اما خب، فضای مجازی هم نیاز به تبلیغات دارد که توانایی مجزایی است از کار هنری برای همین اگر نتوانی درست تبلیغ کنی مخاطب کارت را پیدا نمی‌کند و نمی‌خواند. از طرف دیگر با این محدودیت‌هایی که در ایران برای شبکه‌های اجتماعی ایجاد شده و وجود تحریم که مانع تراکنشهای اقتصادی بین‌المللی می‌شود، عملا نمی توان استفاده درستی از این پتانسیل بالا انجام داد.

چرا برای خلق قصه‌تان به عصر قاجار رفتید؟
می‌خواستم درباره ماجراهای کاراگاه قدیمی ایرانی بنویسم برای شروع کتاب خاطرات عبدالله بهرامی را که می‌دانستم در قدیم کارآگاه بوده خواندم و متوجه شدم اولین کارآگاه‌ها در ایران از دوره احمدشاه کارشان را شروع کرده اند. خواندن خاطرات باعث شد اولین لایه‌های شخصیت کارآگاهم شکل بگیرد. من هیچ چیز خاصی از دوره قاجار نمی‌دانستم برایم چالش جالبی شد که بروم بیشتر درباره این دوره کتاب بخوانم. منبع مکتوب و حتی تصویری که به وفور پیدا می‌شد. این شد که توانستم به برداشتی شخصی از این دوره برسم و آن را مناسب برای روایت داستانهای رازآلود و ترسناک یافتم که در عین حال از زیبایی شناسی خاصی هم برخوردار بود.

برای خلق کارآگاه قصه تان از شخصیتی الهام گرفتید یا صرفا زاده و پرداخته تخیل‌تان بود؟
شروع خلق این کاراکتر واقعا با الهام از عبدالله بهرامی بود. اما بعد لایه‌های دیگری به او اضافه شد و الان بعید می‌دانم هیچ شباهتی به ایشان داشته باشد.

چند سال برای کتاب راز عروسکهای حلق آویز شده وقت گذاشتید؟ احتمال دارد جلد دوم آن هم چاپ شود؟
چهار سال زمان برد. ۱۰۰ صفحه از جلد دوم را هم تا الان کار کرده‌ام و ناشر هم متعهد شده جلد دوم را هم چاپ کند.

راز عروسک‌های حلق‌آویز شده

چقدر آثار تصویری تحت عنوان «مانگا» را دنبال می‌کنید؟ به این نوع کارها علاقه دارید؟ اگر بخواهید بهترینشان را مثال بزنید، به چه کتاب یا کتابهایی اشاره می‌کنید؟
من تاثیر خیلی زیادی از این مکتب گرفته‌ام نه فقط من خیلی از مکتب‌ها و هنرمندان کمیک در سراسر دنیا تحت تاثیر نوآوری‌ها و پتانسیل‌های مکتب مانگا قرار دارند که می‌توانم با اطمینان بگویم تحولی در دنیای داستانهای مصور ایجاد کرده است. در درجه اول آقای اور اساوا با آثاری چون مانستر، پسران قرن بیستم و پلوتو جزو الگوهای من در این زمینه هستند. خانم تاکاهاشی با مانگای اینویاشا خانم هوشینو با مانگای دیگری من و خانم آراکاوا با مانگای کیمیاگر تمام فلزی از دیگر الگوهای من هستند که بسیار سبک کارشان را دوست دارم.

برای یافتن ناشر سختی‌هایی داشتید یا به راحتی چاپ کتاب‌تان را قبول کردند؟
سخت بود در درجه اول چون معرف نداشتم، خودم خلاصه داستان و چند صفحه از کتاب را که تصویرسازی کرده بودم برای ناشرهایی که فکر می‌کردم کمیک چاپ می‌کنند، فرستادم و جوابی نگرفتم بعد همین طوری نشستم به کشیدن صفحات. ۱۳۰ صفحه را کار کردم روزی هفت ساعت وقت می‌گذاشتم. بعد چشمانم طوری ناراحت شد که مجبور شدم کار را چند ماه کنار بگذارم. دوباره با ناشرهای دیگری تماس گرفتم. خیلی‌ها می‌گفتند کمیک چاپ نمی‌کنند؛ یا بعضی می‌گفتند کمیک تالیفی کار نمی‌کنند. «مانا کتاب» تنها ناشری بود که با من قرار ملاقات گذاشت. آنجا بود که صفحات کار را دیدند و خوششان آمد. به خصوص وقتی متوجه شدند کار قابلیت چاپ تک رنگ دارد و هزینه‌ها کمتر می‌شود.

با وجود مشکلات کارتان امکان دارد دوباره به فکر انتشار کمیک استریپ دیگری در قالب کتاب باشید؟
من الان دارم با دو ماهنامه «هوپا» کمیکی را کار می‌کنم که احتمال دارد تبدیل به کتاب شود. داستان راز عروسکها هم یک ماجرا از مجموعه داستانهای تیری بر باد است که در صورت موفقیت ماجرای اول حتما به سراغ چاپ قسمتهای بعد خواهم رفت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...