یاسر نوروزی | هفت صبح
«بادام» [Almond اثر ون پیونگ سون Sohn Won pyung] با صحنهای دردناک و در عین حال غمانگیز شروع میشود؛ کودکی حمله بچههای بزرگتر به پسربچهای دیگر را میبیند اما چندان برایش مهم نیست! در واقع ابتدا از خودمان میپرسیم چرا این کودک تا این حد قساوت دارد و بیرحم است اما رمان را که جلوتر میرویم متوجه میشویم او بهنوعی بیماری دچار است؛ آلکسیتایمیا یا نارسایی هیجانی. در این گفتوگو درباره این بیماری از ملیحه فخاری مترجم رمان «بادام» پرسیدهایم:
![خلاصه رمان بادام [Almond ون پیونگ سون Sohn Won pyung]](/files/167636875891197427.jpg)
رکورد زدهاید خانم فخاری؛ از چاپ بالای ترجمهتان خبر دارید؟
تجدیدچاپهای کتاب «بادام» همیشه مرا شگفتزده میکند. این کتاب خیلیزود به چاپ دوم و سوم رسید. بهمن سال گذشته هم در جشن امضای چاپ ششم کتاب دیدم یکی از دوستان چاپ هفتم را برای امضا آورده است! بعد کمتر از یک ماه (در آستانه سال نو) این کتاب به چاپ شانزدهم رسید! و این روند همینطور سیر صعودی داشت تا الان که فکر میکنم به چاپ چهل و سوم رسیده باشد.
آخرین آماری که سرچ کردم به چاپ پنجاه و هشتم رسیده. فکر میکردید اینقدر خواننده در ایران پیدا کند؟
جدا؟! میگویم که؛ «بادام» هر بار مرا شگفتزده میکند. واقعا خبر هیجانانگیزی بود! تا حد زیادی فکر میکردم این کتاب مخاطب بالایی داشته باشد، اما خب با توجه به پیشقضاوتهایی که درباره سرانه مطالعه و خرید کتاب در ایران داشتم، تصورم از میزان زیاد نهایتا چهار پنجهزار نفر بود نه پنجاه شصتهزار تا!
متولد چه سالی هستید خانم فخاری؟ اهل کجا؟
اگر کتاب تاریخ ادبیات بود باید میگفتم فخاری رازی هستم و در نیمه دوم قرن چهاردهم چشم به دنیا گشودم! اما در بیان مدرن، متولد اردیبهشت ۶۸ هستم و اهل شهرری.
چه رشتهای خواندهاید؟
در مقطع کارشناسی جامعهشناسی خواندم و کارشناسی ارشد را ادبیات، با سویه نقد ادبی.
ترجمه را چه سالی شروع کردید؟ اولین کتابتان چه بود؟
از سال ۹۸ و با کتاب «شهمات ملکه» [گامبی وزیر] نوشته والتر تویس شروع کردم.
اولین مترجم «بادام»، شما بودید یا قبل از شما کسی ترجمه کرده بود؟
گویا چند ماه قبل، ترجمه دیگری درآمده بوده ولی من اطلاعی نداشتم. شهریور سال گذشته اولین چاپ «بادام» با ترجمه من و به همت انتشارات کتاب مجازی به بازار آمد و خیلیزود با استقبال مواجه شد تا حدی که مورد توجه و استقبال بخش فرهنگی سفارت کره جنوبی در ایران قرار گرفت و در یک مصاحبه با فصلنامه چهار فصل کره جنوبی (بهار ۲۰۲۲) و یک لایو با بخش فرهنگی سفارت مفصلا به بحث و گفتوگو در خصوص این رمان پرداختیم. بعد از این شهرت و موفقیت «بادام» بود که سیل بیشماری از ناشران به سراغ چاپ «بادام» رفتند.
ترجمه «بادام» پیشنهاد ناشر بود؟
بله. ترجمه این کتاب پیشنهاد انتشارات کتاب مجازی بود. این انتشارات هم مخاطب و هم علایق مخاطب را به خوبی میشناسند و نه تنها کتاب بادام، بلکه سایر کتابهایی که توسط این ناشر به چاپ رسیدند همگی به چاپهای خیلی بالا رسیدند.
به نظر شما چرا خوانندگان ایرانی از این رمان خوششان آمده؟
به نظرم عوامل زیادی در استقبال از این رمان موثر بود؛ اول اینکه این کتاب در فهرست معرفی گروه بیتیاس قرار دارد و این گروه بهعنوان مرجع انتخاب کتاب تا حد زیادی- حداقل در بین نوجوان- نقش دارد. همانطور که میدانید کره جنوبی از اوایل قرن بیستویک سرمایهگذاری هنگفت و عظیم فرهنگی را آغاز کرد که به هالیو (موج کرهای) معروف شد و گروه بیتیاس یکی از شاخصهای مهم این فرهنگ است. نفوذ این گروه بر نوجوانان غیرقابل انکار است.
در لایوی که با سفارت کره جنوبی داشتم هم به این مسئله اشاره کردم که معرفی گروه بیتیاس در معرفی و فروش آغازین کتاب موثر بود اما طیف گستردهای از مخاطبان، این کتاب را بهخاطر موضوع خاص کتاب خواندند و در اینجا ما با مخاطب جهانی سر و کار داریم و نه صرفاً ایرانی یا کرهای. از این حیث «بادام»، رمانی جهانی است. عامل مهم دیگر این است که «بادام» یک بیلدونگسرمان (رمانی که از کودکی شخصیت اصلی شروع میشود و تا دوران بزرگسالی و بلوغ او ادامه پیدا میکند و ما شاهد تغییرات جهان ذهنی و روانی و اجتماعی او هستیم) محسوب میشود.
این ژانر، هم مورد توجه نوجوانان و هم بزرگسالان است و چنین کتابهایی همیشه مخاطب زیادی دارند. در کنار این عوامل، موضوع انسانی کتاب، عواطف و احساسات بشری مفهومی است که همه با آن ارتباط برقرار میکنند. میتوانم بگویم «بادام» رمان فلسفی کوچکی درباره مفهوم عشق است. جا دارد این نکته را اضافه کنم که ما در این کتاب شاهد یک پارادوکس هستیم: این کتاب در عین اینکه روایتگر زندگی یک نوجوان فاقد احساسات است، رمانی بهشدت احساسی است.

بیماری کاراکتر اصلی رمان، واقعی است؟ یعنی واقعا چنین بیماریای وجود دارد؟
بله آلکسیتایمیا یا نارسایی هیجانی، اختلالی است که بهخاطر کوچک بودن بادامه مغز رخ میدهد و به همین دلیل هم اسم بادام برای این کتاب انتخاب شده است. جالب است که از اطرافیان و دوستانی که به تدریس اشتغال دارند زیاد میشنوم که در کلاس روانشناسی یا زیستشناسی در مبحث اختلالات مغزی و عدم ادراک احساسات، دانشآموزان و دانشجویان هیجانزده به این نکته اشاره میکنند که رمانی با موضوع این بیماری را خواندهاند!
از ون پیونگ سون، کتاب دیگری هم خواندهاید؟ چون فکر کنم فیلمی هم بر اساس یکی دیگر از رمانهایش ساختهاند؛ فیلم «مزاحم». دیدهاید؟
خانم ون پیونگ سون در اصل فیلمنامهنویس و کارگردان هستند و اولین فیلم سینماییشان «یک لبخند» (۲۰۰۳) و جدیدترین اثرشان هم سینمایی «مزاحم» (۲۰۲۰) است که شما اشاره کردید. اما ایشان شهرتشان را مدیون اولین و اگر اشتباه نکنم تنها رمانشان یعنی «بادام» (۲۰۱۷) هستند.
دو سه ترجمه دیگر هم دارید. یکی «گامبی وزیر» است که شما «شهمات ملکه» ترجمه کردهاید. چرا عنوان را تغییر دادید؟ چون سریالش هم در ایران بهنام «گامبی وزیر» مطرح شد.
الان که من و شما درباره این موضوع صحبت میکنیم «گامبی وزیر» اصطلاح آشنایی برای فارسیزبانهاست. اما زمانی که شروع به ترجمه کردم، این سریال بهتازگی تولید شده بود و غیر از شطرنجبازها کسی این اصطلاح را نشنیده بود. برای مخاطب عام فارسی «گامبی وزیر»، ترکیبی شبیه به حسنک وزیر بود!
عنوان اصلی این کتاب و سریالی که بر اساس آن ساخته شده the queen’s gambit است. مهرهای که ما در شطرنج بهعنوان وزیر میشناسیم در سطح بینالمللی بهنام کوئین (ملکه) شناخته میشود و گامبی ملکه (وزیر) یکی از گشایشهای رایج در بازی شطرنج است. عنوان کتاب در انگلیسی دارای ایهام است؛ هم مهره ملکه (وزیر) و هم بث (شخصیت اصلی رمان). نهایتا با پیشنهاد خانم مهناز براتی، سردبیر انتشارات کتاب مجازی، عنوان «شهمات ملکه» را انتخاب کردیم.
اینبار، ایهام ترکیب روی دوش عبارت «شهمات» بود که از اصطلاحات قدیمی و خوشآهنگ شطرنج در زبان فارسی است و شهمات ملکه اینطور تعبیر میشود: ملکهای (قهرمان مونث داستان) که شاه (قهرمانان مذکر داستان) را مات میکند. به گفته نویسنده این کتاب ادای دینی به زنان باهوش است و بهنظر ما این عنوان خیلی به این نیت نویسنده و ایهام عنوان اصلی نزدیکتر بود.
دو کتاب دیگر هم ترجمه کردهاید به اسم «کتاب کوچک هوگا» و «کتاب کوچک لوکا». کمی درباره مضمون این کتابها توضیح میدهید؟
بله حتما. خیلی موجز و در عین حال جامع، موضوع این دو کتاب «درویشی و خرسندی» است. کتاب کوچک هوگا به بررسی خوشحالی در حوزه فردی و کتاب کوچک لوکا به خوشحالی اجتماعی میپردازد.
سبک زندگی «هوگا» به ما یاد میدهد که چطور از زندگی لذت ببریم و خوشحال باشیم (خوشحال نه لزوما به معنای شاد و سرخوش، بلکه دارای حال خوب و رضایت از زندگی به سادهترین شکل و با سادهترین چیزها). کتاب کوچک لوکا، به بررسی مفهوم خوشحالیهای جمعی میپردازد و شش عامل موثر خوشحالی در جوامعی که در صدر فهرست خوشحالی سازمان ملل هستند میپردازد و راهکارهای ساده و در عین حال عملی برای ساختن یک جامعه خوشحال را به ما یاد میدهد.