رمان «ترتیب‌های تصادفی» [ترتیبات عشوائیه] نوشته دنیا کمال [Donia Kamal] با ترجمه امیر فرهنگ‌دوست توسط انتشارات جهان کتاب راهی بازار نشر شد.

ترتیب‌های تصادفی» [ترتیبات عشوائیه] نوشته دنیا کمال [Donia Kamal

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب هفتمین‌عنوان از مجموعه «داستان‌های زمانه» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

دنیا کمال القلش نویسنده مصری متولد سال ۱۹۸۲ در قاهره است که پس از تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی، به تولید برنامه‌های تلویزیونی پرداخت و کار در رسانه را انتخاب کرد. همزمان با این‌کار هم مشغول نویسندگی شد و تا امروز در کارنامه نویسندگی خود، رمان‌های «دو حکایت: او و ضحی»، «سیگار هفتم» و «ترتیب‌های تصادفی» را ثبت کرده است. او علاوه بر چاپ این‌کتاب‌ها، ۵۰ فیلم مستند نیز ساخته است.

این‌نویسنده سال ۲۰۱۴ به‌خاطر رمان «سیگار هفتم»‌جایزه ساویرس را در رشته برترین داستان نویسندگان جوان دریافت کرد. رمان سومش یعنی «ترتیب‌های تصادفی» هم سال ۲۰۲۰ به فهرست نامزدهای این‌جایزه راه پیدا کرد. نسخه‌ای که امیر فرهنگ‌دوست این‌ رمان را بر اساسش ترجمه کرده، سال ۲۰۱۹ در قاهره منتشر شده است.

ترتیب‌های تصادفی، رمانی است که مانند آثاری چون «بابا لنگ‌دراز» در قالب نامه‌ نوشته شده است. در این‌کتاب، داستان از طریق نامه‌هایی که جمیله یک‌دختر مصری برای پدرش، و پدر برای او می‌نویسد، روایت می‌شود. همچنین دو مرد با نام‌های کارمن و یوسف هم در نامه‌نگاری‌های این‌قصه حضور دارند و مورد خطاب جمیله و نامه‌هایش قرار می‌گیرند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

الان یادم افتاد که من غیر از این‌نامه‌ها تقریبا چیزی از رویدادهای سال‌های گذشته ننوشته‌ام، مگر تعدادی متن قهرآلود و غمگین در خصوص جنگ جاری که حتی نتوانسته‌ام اخبارش را سیاهه کنم. دلیلش کنترل لحظه به لحظه‌ای بود که از سوی ارتش می‌شدم. همه چشم‌ها به سمت من بود که چه می‌کنم؟ تا آن‌جا که نوشتن را کنار گذاشتم و چیزی به قلم نیاوردم. حافظه‌ام چیزی از آن هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌ها را به یاد نمی‌آورد. به خاطر قساوتشان بوده؟ به خاطر بی‌اعتنایی‌ام؟ یا به دلیل عادی جلوه‌کردن زیادِ افراد؟ طوری که هیچ نشان ماندگاری را از خود به جا نگذاشته‌اند.
این نامه‌ای پریشان است. در واقع هدفی جز این‌که در آن به تو بگوید دیدگاهمان نسبت به اتفاقات چگونه است، ندارد. نامه‌ای است مشوش که از هدف نوشتنش مطمئن نیستم...

این‌کتاب با ۲۳۰ صفحه، شمارگان ۴۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...