عشق و جنگ | سازندگی


آیا به کتابی با آغازی همچون کتاب «بانوی پستچی» [The postmistress] امیدی هست؟ در پاییز سال ۱۹۴۰، پیردختری ۴۰ ساله به‌نام آیریس جیمز به ملاقات دکتری در بوستون می‌رود تا به‌طور کتبی، همان‌طور که در کتاب آمده، گواهی تایید بگیرد. گیرنده خوش‌شانس این گواهی، هری ویل، مکانیکی بود که بوی گریس محور چرخ و دئودورانت می‌داد و فتیشِ جنسی پنهان مخصوص خودش را داشت. این موضوع به طول میله پرچم فرانکلین، شهر کوچک کیپ‌کود مربوط می‌شود؛ جایی‌که هری و آیریس آنجا زندگی می‌کردند.

بانوی پستچی» [The postmistress]  سارا بلیک [Sarah Blake]

بی‌درنگ این موضوع را به سطح نمادین بالاتری ربط دهید. فرض کنید که گواهی آیریس درواقع نشانگر ترسش درباره امنیت آمریکا با نزدیک‌شدن جنگ جهانی دوم است؛ و تصور کنید که عقیده‌ هری پیرامون فعل و انفعالات فیزیولوژیکی و طول میله پرچم، نقطه مقابل دیدگاه فروید است. گاهی اوقات معنای میله چیزی جز میله نیست، البته اینجا معنایی دیگر دارد. هری می‌ترسید که زیردریایی‌های آلمان بر ساحل ماساچوست پدیدار شوند؛ بنابراین، هری نمی‌خواست پرچم اداره پست فرانکلین بیشتر از اندازه‌ اصلی‌اش نمایان باشد.

سارا بلیک [Sarah Blake] با چنان زبان فریبنده و دلپسندی کتاب را به نگارش درآورده که انسان را به‌گونه‌ای ماهرانه تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و احساسات آدمی را برمی‌انگیزد. ناشر کتاب کاملا حق دارد که بر شباهت بین کتاب «بانوی پستچی» و «خدمتکارها»ی کاترین استاکت پای فشاری کند؛ چراکه هردو به بطن هوشیاری جاری در جامعه اشاره دارند و جز پرفروش‌ترین آثار هستند. هردوی این رمان‌ها با به جنب‌و‌جوش‌برانگیختن مسائل اجتماعی تا حدی انسان را متاثر می‌کنند که اشک از چشمانش جاری شود.

کاترین استاکت خود در توصیف این کتاب می‌نویسد: «کتاب‌هایی با داستان خارق‌العاده برای انسان آن‌قدر جذاب‌اند که در طی روز برای‌شان دلتنگ شوی و نهایتا برای غوطه‌ورکردن دوباره خود در میان صفحاتش لحظه‌شماری کنی. «بانوی پستچی» یکی از این نوع کتاب‌هاست. سارا بلیک، به‌طوری کاملا نامحسوس، از توصیف یک شخصیت به شخصیت دیگری می‌خرامد؛ این کتاب مربوط به زمانی است که اخبار از پست به روزنامه و سپس به رادیو ره می‌سپرد تا درنهایت ما از اوضاع دنیا باخبر شویم. کتاب «بانوی پستچی» مرا دلتنگ زمانی کرد که حتی به دنیا نیامده بودم.»

در رمانی که به صورت تلویحی وقایع یازده سپتامبر را به ریشه جنگ جهانی دوم پیوند می‌زند، اخبار محوریت هراس می‌شود. آیریس اداره پست را به گونه‌ای خودمانی و عامی اداره می‌کند؛ شهرک کوچک تخیلی، که فهم شهروندانش از رویدادهای سیاسی جهانی به‌طور چشمگیری از یک خانه به خانه دیگر متفاوت است. برخی از افراد مقیم فرانکلین با وجود اینکه قانون خدمت نظام وظیفه به تازگی به مرحله اجرا رسیده، هیچ ارتباطی بین مشکلات اروپا و مناطق ساحلی ماساچوست نمی‌بینند. دیگران، مثل هری، سراپا نگرانند. شمایل کار آیریس گویی مظهر نظم و منطق است. طبیعتا رمان «بانوی پستچی» توانایی‌ آیریس را تا حد زیادی برای بی‌طرفی به چالش می‌کشد.

خانم بلیک می‌گوید قسمتی از علت خلق رمان «بانوی پستچی» این دیدگاه مورد اعتمادبودن کارمند اداره پست برای رساندن نامه‌ها به آدرس‌شان بود و اینکه او دلیلی داشته باشد تا مرتکب نقض اخلاقیات شود. عنصر دیگر داستان این دیدگاه بود که برای پخش اخبار به‌دست‌آمده از دوردست‌ها در مکانی مثل فرانکلین ممکن بود آشوب به‌پا شود؛ بنابراین، بانوی پستچی از خانم خبرنگار معروفی به‌نام فرانکی بارد دعوت کرد که همکار ادوارد آر. مورو در لندن بود. فرانکی پیشگام در دوره تحول‌آفرین تهیه گزارش از جنگ آمریکا است.

علیرغم اینکه در آن دوره اکثر گویند‌گان مرد بودند و تجهیزاتی که توسط فرانکی نوشته می‌شد دلیل کافی نداشت و چیزی شبیه به تاریخ‌نویسی با به‌کارگیری تاریخ‌های اشتباه بود، کتاب این شخصیت را به صدایی حاضر در همه‌جا تبدیل کرد که در تمام رادیوهای آمریکا شنیده می‌شد. او رویدادنویسی است که از اوضاع فلاکت‌بار پناهنده‌گان اروپایی به ستوه نیامده و خستگی‌ناپذیر است. زمانی که بانوی پستچی راهی برای آوردن فرانکی از لندن به فرانکلین یافته بود، همه مردم فرانکلین از رویدادهایی نگران شدند که فرانکی شنیده بود و می‌خواست به آنها بپردازد.

درواقع رمان «بانوی پستچی» سه قهرمان زن دارد: سومین آنها اِما فیتچ، همسر ویل فیتچ، پزشک زیبای فرانکلین بود. خانم بلیک با مهارت و زبانی نافذ ویل را در دو مورد به‌طرز وحشتناکی مقصر جلوه می‌دهد. اول به دلیل اشتباه پیش‌آمده در موردی پزشکی و دوم به این دلیل که ویل تصمیم گرفته بود به لندن برود تا درباره مواردی که شنیده بود فرانکی در رادیو می‌گوید کمک‌رسانی کند. علاوه بر آن، ویل و فرانکی را در پناهگاه بمباران مشترکی قرار می‌دهد. خانم بلیک شایسته ستایش است؛ چراکه دیدار ویل با فرانکی را با چنان ظرافتی به رشته تحریر درآورده که این رویداد بدون تضعیف دیدگاه‌های رمان درباره عشق حقیقی، برای کتاب معتبر و مهم باقی بماند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...