رمان «امپراتوری نیهون‌جا» [The emperor of Nihon-Ja] نوشته جان فلنگن [John Flanagan] با ترجمه مسعود ملک‌یاری به‌عنوان دهمین‌کتاب مجموعه «جنگاوران جوان» توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

امپراتوری نیهون‌جا» [The emperor of Nihon-Ja]  جان فلنگن [John Flanagan]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «جنگاوران جوان» مجموعه‌ رمانی است فانتزی - حماسی نوشته جان فلنگن نویسنده استرالیایی برای نوجوانان و جوانان است. «ویرانه‌های گورلان»، «پل آتشین»، «سرزمین یخ‌زده»، «نبرد اسکاندیا»، «جادوگر شمال»، «محاصره مکینداو»، «آزادی ایراک»، «پادشاهی کلاه نمل» و «هالت در خطر مرگ» عناوین نه‌جلدی هستند که پیش از این در قالب این‌مجموعه منتتشر شده‌اند. تا به حال ۱۲ جلد از این‌مجموعه در استرالیا و دیگر کشورهای جهان منتشر شده است.

در اولین کتاب این مجموعه، شخصیت اصلی داستان ها یعنی نوجوانی به نام ویل، به شاگردی رنجرها پذیرفته می‌شود. رنجرها نگهبان واقعی سرزمین ویل پانزده ساله هستند.

ترجمه جلد نهم این‌مجموعه اردیبهشت سال ۹۷ عرضه شد و حالا ترجمه فارسی جلد دهم آن عرضه شده است.

در کتاب دهم مجموعه یعنی «امپراتوری نیهون‌جا»، مورگاراث فرمانروای کوهستان باران و ظلمت، نیروهایش را جمع کرده تا به سرزمین پادشاهی حمله کند. او قسم خورده که این بار از جنگ دست خالی برنگردد. از طرف دیگر جنگاوران یا رنجرها، با رفتارهای مرموزشان، همیشه ویل را عصبانی کرده‌اند. حالا ویل پانزده ساله برای شاگردی رنجر پذیرفته می‌شود. او هنوز نمی‌داند که رنجرها نگهیانان واقعی سرزمینش‌اند و تا رسیدن ارتش با دشمن می‌جنگند. نبرد بزرگی در راه است...

این‌رمان ۵۴ فصل و یک «سرانجام» دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

آلیس که همه این افکار را در ذهنش داشت، کمی دیرتر از قایق پیاده شد. او می‌دانست که تاخیرش ممکن است به یک حرف گزنده بینجامد، چرا که اوانلین هیچ‌چیزی را بیشتر از یک پاسخ محبت‌آمیز دوست نداشت. پاهایش را از روی کایاک بیرون آورد، پیاده شد، به شاهزاده کمک کرد تا قایق را هل دهد و از آب خارج کند و در ساحل بگذارد. آن‌ها قایق را زمین گذاشتند و هر دو به بدنشان کش‌وقوسی دادند تا ماهیچه‌های پشتشان کمی آرام شوند. آلیس چند قدم جلو رفت و به آن سرزمین و درخت‌های انبوهی نگاه کرد که کمی دورتر بودند. گفت: «خب، پس رسیدیم.»
آن‌ها بالاخره به طرف دیگر آن دریاچه عظیم رسیده بودند. این دقیقا همان سرزمینی بود که لرد نیماتسو در آن بر حسنوهای افسانه‌ای و عجیب‌وغریب فرمانروایی می‌کرد. اینجا هم برف بود، اما نه آن‌قدر که آن‌ها در رن‌کوشی دیده بودند. ارتفاع اینجا خیلی پایین‌تر از سطح دریا بود و این‌منطقه از سیستم آب‌وهوایی که از دریا می‌آمد و با خودش ابرهای باران‌زای بسیاری را روی کوهستان پشت سرشان می‌برد در امان بود.
در حالی که این منطقه را کوهستان‌ها محاصره کرده بودند، باد خیلی آرام و گرم می‌وزید. همان باد خیلی آرام میان شاخه‌های درخت‌های صنوبری که بالای سرشان بود می‌پیچید و زوزه می‌کشید.
اوانلین زیر لب زمزمه کرد: «به نظر نمی‌رسه کسی این اطراف باشه.»
«به نظر نمی‌رسه که کسی هم این اطراف نباشه.»
«همین‌طوره.»

این‌کتاب با ۵۷۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...