رمان «زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اسکار وائو» [The brief wondrous life of Oscar Wao] نوشته خونو دیاس [Junot Díaz] با ترجمه‌ نادر قبله‌ای توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اسکار وائو»[The brief wondrous life of Oscar Wao] نوشته خونو دیاس[Junot Díaz]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، خونو دیاس، نویسنده‌ دومینیکنی‌آمریکایی و استاد نویسندگی خلاق مؤسسه‌ فناوری ماساچوست است، که در کارنامه‌ ادبی‌اش فقط دو مجموعه‌داستان به ثبت رسانده بود و سال ۲۰۰۷ با رمان «زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اسکار وائو» به‌طور ناگهانی به شهرت رسید. این رمان برنده‌ جایزه‌ پولیتزر شد و انبوهی از جوایز و ستایش‌ها را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد؛ مثل جایزه‌ محفل منتقدان کتاب ملی، برنده‌ جایزه‌ انیسفیلد-وولف، جایزه بهترین رمان جان سارجنت و کتاب سال مجله‌ تایم.

دیاس در «زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اسکار وائو»، ماجرای بچه‌ای به‌نام اسکار را تعریف می‌کند که از آن خوره‌های داستان‌های علمی‌تخیلی است و بیش از حد اضافه‌وزن دارد، اما پسربچه‌ شیرینی است. او یکی از مهاجران لاتین رمانتیکی است که دلش می‌خواهد نویسنده‌ای بزرگ شود و از همه مهم‌تر، عشق را در زندگی‌اش پیدا کند. ولی به نظر می‌رسد که زندگی و تقدیر، خواب‌های دیگری برایش دیده‌اند.

این‌کتاب با ۳۵۲ صفحه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...